از کتاب «به خط روشن عشق»
رخِ تو | شعری از محمد قهرمان
27 بهمن 1398
18:54 |
0 نظر
|
امتیاز:
5 با 3 رای
شهرستان ادب: ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب «به خط روشن عشق» سرودۀ زندهیاد استاد «محمد قهرمان» بهروز میکنیم:
رخ تو پیش نظر داشتیم و دم نزدیم
صفای خاطرِ آیینه را به هم نزدیم
به دوشِ بیخودی از کوچهات گذر کردیم
به پای خویش درین بوستان قدم نزدیم
در این بساط، گرت نقش خوش نشست، بخند
که ما ز طالعِ بد، غیرِ نقشِ کم نزدیم
کدام روز درین شعلهزار، همچو شرار
ز بیوجودیِ خود خنده بر عدم نزدیم؟
به اعتقاد چو از بتپرست کم بودیم
چه جای سنگ، که گُل نیز بر صنم نزدیم
بیان شوق اگر از قلم نمیآمد
به دستِ آه، چرا نامهای رقم نزدیم
قلم ز شکوهطرازی به شُکر گرداندیم
به لوحِ خاطرِ احباب، نقشِ غم نزدیم
اگرچه دخلِ کم ما وفا نکرد به خرج
زدیم مُهر به لب، دَم ز بیش و کم نزدیم
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.