شهرستان ادب: پرونده رمضانیه سایت شهرستان ادب را، با شعری از «مرتضی حیدری آلکثیر» بهروز میکنیم:
وقت تماشای رخت از ماه میگویم
با یاد چشمان تو بسمالله میگویم
بسمالله ای گیسویت از امواج پیچانتر
رگهایت از چاقوی تیز عشق برّانتر
هرشب به دستت میدهم دست نسیمم را
وا کن تو بسمالله رحمانالرحیمم را
ممنونم از چشمی که با پلکی شکستم داد
میخواستم صحبت کنم قرآن به دستم داد
ممنونم از بوی تو ای ماه خداوندی
از اینکه لبهای مرا از ذکر آکندی
ممنونم از صبح تو با ترتیلی از اعجاز
از اینکه راهم دادی آخر در صف پرواز
ممنونم از صبحی که صد خورشید آوردهست
از خوان پر نوری که تا افطار گستردهست
من آمدم این بار هم در پیشگاه تو
تا پر بگیرم با سجودی در نگاه تو
طعم لذیذ تشنگی دادی به کام من
عطر دعای افتتاحت در مشام من
ای ماه! کو آن ماه پشت ابرها سیال
که در نیامد هیچ گاه از پشت استهلال
با او زمین گهوارۀ خورشید خواهد شد
کی بی هلال ابروانش عید خواهد شد؟