شهرستان ادب: به مناسبت روز قدس، پرونده ادبیات مقاومت سایت شهرستان ادب را با شعری از «پروانه نجاتی» بهروز میکنیم:
برادران عرب بیبرادرم كردند اسير فاجعههای مكررم كردند به عمق بیكسی چاه در شبی بیماه برای سنگ دل خود كبوترم كردند چهارسوی گذر را به روی من بستند شبيه قاعده بازی از برم كردن مزورانه مرا دست گرگها دادند برای پيرهن پاره پرپرم كردم لب سكوت گزيدند وقت خوشرقصی پياله لب زده در خون شناورم كردند فروختند مرا با نفيری از نفرت و بعد هلهله بر زخم پيكرم كردند به جای نان و عروسک، به جای نرمی خواب گلوله هديه چشمان خواهرم كردند برادران عرب مصری از زر و زورند كه مثل خواب بدی دير باورم كردند
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز