شهرستان ادب: به مناسبت زادروز مهدی عابدی، شاعر خوب کشورمان، ستون شعر سایت شهرستان ادب را با دو غزل از او بهروز میکنیم. هر دوی این غزلها از کتاب «مواجهه» انتخاب شدهاند که چاپ آن را انتشارات شهرستان ادب بر عهده داشته است.
1
با همۀ وحشت تنهاییام، شکر که دلتنگ کسی نیستم
نیست در اشغال کسی ذهن من، منتظر زنگ کسی نیستم
آیینهسان بودم و هر ناکسی کرد هرآیینه مکدّر مرا
از چدنم اینک و واماندۀ نازِ دلِ سنگِ کسی نیستم
همسفران مایۀ جا ماندنند، گاه به تندی و گه آهستگی
رهروی آهسته و پیوستهام، میروم و لنگ کسی نیستم
خستهام از شیطنتِ با مَنَت، ذلّهام از آری و نه گفتنت
میکشی و باز رها میکنی، آی! من آونگ کسی نیستم
در نظرم سادگی کفتران خوبتر از جلوۀ طاووسی است
باز نکن چتر خودت را که من شیفتۀ رنگ کسی نیستم
2
ای بیخبر از این همه دلتنگی، از حال خویش بیخبرم نگذار
ایّوب نه، که حضرت یعقوبم، دندان صبر بر جگرم نگذار
نزدیک من نشو نفسم شوم است، چون مردهای بدون کفن، بیغسل
یا غسل کن تکاندن اشکم را یا دست روی روح ترم نگذار
من آزمودهام هنر خود را، عشق دوباره نه، به خدا هرگز
ای روزگار! بحث نکن با من، ای سرنوشت! سر به سرم نگذار
میگریی و فصاحت هقهق را چون پتک میزنی به سر واژه
نگذار وا شود دهن شعرم، من از تو پربهانهترم، نگذار
زیباست گرچه خیره شدن در تو، زیباتر است دیدن آن سویت
میخواهم از تو رد شوم، آیینه! اینقدر شیشه دور و برم نگذار