شهرستان ادب: چندی پیش استاد احمدی مهدوی دامغانی، نویسنده و پژوهشگر حاذق که خصوصاً در ادبیات عرب، از سرآمدان اساتید محسوب میشد، به دیار باقی شتافت.
پس از درگذشت استاد احمد مهدوی دامغانی در اواخر خرداد سال جاری، شخصیتهای علمی و دینی، از جایجای ایران، پیامهای تسلیت خود را ابلاغ کردند. استاد بهاءالدّین خرّمشاهی، از حافظپژوهان و قرآنپژوهان بنام کشور، غزلقصیدهای که در نکوداشت مقام علمی ایشان، سالها پیش، سروده بود، به دستخطّ خویش در اختیار ما قرار داد. در ادامه، شعر استاد خرّمشاهی و تصاویر نامۀ ایشان، قابل ملاحظه است.
صبا به لطف بگو آن حکیم دانا را
جناب مهدوی دامغانی ما را
رفیق من شدهای از فروتنی وآنگه
همیشه داشتهای آن رفیق اعلا را
دلم گره به دلت خورده است و میدانی
فرامش ار کنی، از دل بپرس فتوا را
مگر به صرف ارادت دل تو صید شود
«به دام و دانه نگیرند مرغ دانا را»
به فرض آنکه دل آهن شود چو مغناظیس
به جذبهای بربایی جمیع دلها را
برای دیدنت امروز دل بهانه گرفت
چو کودکش نتوان وعده داد فردا را
اگر به خطّ تو دستم رسد به دیده نهم
که یادگار من است آن خطّ چلیپا را
به داد دوست رسی همچو شیوۀ سیمرغ
اگرچه پیشه کنی راه و رسم عنقا را
هزار عاشق دلخستهتر ز من داری
ولو ندیده به چشم آن رخ پریسا را
منم به دوستیات دشمن سلامت خویش
به حقّ دوست ز خاطر مبر مدارا را
نگفته بودم این محنت محبّت خویش
نهفته بودم این مهر آشکارا را
«من استطاع سبیلاً» اگر اجازه دهد
توان به بوی تو طی کرد ینگه دنیا را
«جمال کعبه چنان میدواندم به نشاط»
که خواب و خور نشناسم، نه خار و خارا را
بدون موزه نهم پای خویشتن به رکاب
چرا که میشنوم بویی از بخارا را
چنان به یاد سر کوی تو غزلخوانم
که قول من بَرَد از یادها نکیسا را
«کتبت قصّه شوقی و مدمعی باکی»
کنم مرکّب هر نامه هفت دریا را
همیشه پیک ز سوی تو پیرهن آرد
بصیرت آرد یعقوب ناشکیبا را
عزیر مصر، تو با علم و حلم خویش شدی
به لطف خویش ببخش این بضاعت ما را
«من المبلّغ عنّی الی معاد سلام»
که «یاد دار محبّان بادپیما را»
تفقّدی چو سلیمان ز هدهد خود کن
که نامهای برساند به ساحتت یارا