موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
یادداشتی از امیر مرادی

شیرینی شکست | نگاهی به کتاب «پیرمرد و دریا» از همینگوی

30 تیر 1401 08:00 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 3 با 2 رای
شیرینی شکست | نگاهی به کتاب «پیرمرد و دریا» از همینگوی

شهرستان ادب: به مناسبت زادروز ارنست همینگوی، نویسندۀ بزرگ آمریکایی، یادداشتی می‌خوانیم از امیر مرادی که در آن نگاهی داشته است به آخرین اثر این نویسندۀ شهیر، یعنی «پیرمرد و دریا».

 

«خم قامت نبرد ابرام طبع سخت‌کوش من

گران شد زندگی امّا نمی‌افتد ز دوش من»

سلیقۀ هر مخاطب ادبیاتی، در طیّ زمان، فراز و نشیب‌های فراوانی دارد و هر کس تا دست یافتن به منظومۀ علایق خویش، ممکن است در دوره‌های مختلف، شاعران و نویسندگان و اشعار و داستان‌هایی را به دایرۀ سلایقش راه بدهد یا ضمن حفظ احترام، از آن خارج کند. همۀ این‌ها را گفتم که بگویم اگر در لحظۀ نگارش این یادداشت، از من بپرسند: «برترین بیت شعر فارسی کدام است؟» بدون فکر قبلی، همین بیت بیدل را انتخاب خواهم کرد. بیدل می‌گوید زندگی برایش سخت است امّا بالأخره و به هر نحوی که شده، باید این بار را به منزل –مرگ- برساند.

به راستی! کدام ارزشمندتر است؟ بر کنار نشستن و تماشای آنان که در آب می‌سپارند جان، یا به دل خطر زدن و بی‌نصیب بازگشتن؟ زندگی را جایی خودخواسته پایان دادن یا تا سرحدّ مرگ برای تغییر دادنش، جنگیدن؟ شاید پاسخ بسیاری با شنیدن این سؤال‌ها، بی‌درنگ «دومی» باشد امّا صبر کنید. داستان، داستان همان کارآفرین ثروتمندی است که در یک همایش از بقیه پرسید: «کدامِ شما دوست دارد جای من باشد؟» و همه، به همان بی‌درنگی پرسش‌های ابتدای بند، دست بلند کردند ولی وقتی کارآفرین، مصیبت‌های خود و دست و پا زدن‌هایش را تا رسیدن به جایگاه فعلی، یکی‌یکی بیان کرد و دوباره همان سؤال را پرسید، این بار دیگر کسی دست بالا نبرد.

تک‌تک ما قهرمانان را می‌ستاییم امّا اگر قرار باشد خود یکی از همین قهرمانان باشیم و اگر کسی از مشکلات قهرمان شدن برایمان بگوید و اگر بدانیم چه فاصلۀ زیادی بین آنچه هستیم و آنچه باید باشیم وجود دارد، عمدتاً پا پس می‌کشیم. ما به تعبیر منزوی از این که «عاشقان کوچک بی‌داستان» باشیم هراسانیم. یا باید آن‌قدر بزرگ شویم که از ما کتاب‌ها بنویسند و یا به روزمرّگی و روزمرگی تن می‌دهیم.

«پیرمرد و دریا» حکایتی است کوچک از قهرمانی معمولی که به دست نویسنده‌ای بزرگ افتاده است. سانتیاگوی ماهی‌گیر که 84 روز هیچ صیدی نداشته است، این بار دست به صیدی بزرگ می‌زند. صیدی که او را ساعت‌ها و کیلومترها از جای معمول ماهی‌گیر دور می‌کند و در نبردی تن به تن با یک ماهی بی‌زبان (جالب است که سنّت ادبی شعر فارسی، ماهیان را لال می‌داند) قرار می‌دهد. پیرمرد داستان در کشمکشی جذّاب، این مبارزه را تا پایان ادامه می‌دهد و یکی از کسانی می‌شود که می‌تواند اگر روزی در نقطه‌ای ایستاد (هر چند عمرش آن‌چنان کفاف ندهد که این روز خیلی دور و دیر باشد)، با صلابت و با همۀ وجود بگوید: «من هر کاری می‌شد برای پیروزی کردم و همین پیروزی است.» امّا بخش جانسوز ماجرا اینجاست که کسی این مبارزۀ پایاپای را ندیده است و اگر همینگوی نبود، شاید هیچ کس دیگری نیز نمی‌توانست با این دوربین شگفت‌انگیز و زبان بی‌نظیر به سراغ چنین سوژه‌ای برود.

اگر چنین دستمایه‌ای در اختیار کسی جز همینگوی بود، احتمالاً داستان درخشانی ساخته نمی‌شد و ایده تلف می‌شد امّا همینگوی که از سلاطین وصف جزئیات است، این قدرت را دارد که جمله به جمله و بند به بند و صفحه به صفحه ما را با داستانی پرکشش، قدم‌قدم پیش ببرد و شکار یا عدم شکار سانتیاگو را به مسئله‌ای برای ما نیز تبدیل کند.

آقای همینگوی! باور کنید با هر خراشی که ریسمان‌ها بر دست‌های پیر و پرشیار سانتیاگو می‌اندازد، خراشی بر دل هر مخاطبی نیز می‌افتد و با هر باری که سانتیاگو روی قایق و طیّ چند روز مبارزۀ سهمناک، خوابش می‌برد، ما نیز نگران می‌شویم و با هر تکّه‌ای که از آن ماهی بزرگ به غارت می‌رود، تکّه‌ای از وجود خوانندگانت نیز به یغما می‌رود؛ خوانندگانی که می‌ترسند یک قهرمان کوچک را از دست بدهند.

مبارزۀ سانتیاگو –همچون مبارزۀ همۀ ما با سرنوشت- مبارزه‌ای است نابرابر. سویی انسانی است با همۀ ضعف‌هایش (و تنها سلاحش امید است) و سویی سرنوشت است با همۀ عظمت و قدرت‌های بی‌پایانش. راستی! اگر کسی در چنین مبارزه‌ای شرکت کند، بی آنکه بیم شکست داشته باشد، پیروز نیست؟

سانتیاگو یک عاشق کوچک بی‌داستان است و انسانی است که بار زندگی بر دوشش سنگینی می‌کند ولی هرگز پا پس نمی‌کشد تا نقطۀ امید و اتّکایی باشد برای «مانولین»‌هایی که به نبردهای معمولی روزمرّه و صیدهای روزانه سرگرمند امّا نمی‌دانند چه نبردهای بزرگی در انتظار آن‌هاست.

«پیرمرد و دریا» آخرین اثر ارنست همینگوی، نویسندۀ بزرگ آمریکایی و خالق تعداد زیادی شاهکار کوتاه است و هر چه فکر می‌کنم که چه وصیت‌نامه‌ای بهتر از این می‌توانست آنچه در اعماق وجود دریاگون او می‌گذرد، به زیبایی این اثر، بازگو کند، پاسخی نمی‌یابم.


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • شیرینی شکست | نگاهی به کتاب «پیرمرد و دریا» از همینگوی
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.