فراز قلۀ میهن | برای ایران
31 شهریور 1401
18:00 |
0 نظر
|
امتیاز:
با 0 رای
شهرستان ادب: دلبستگی به پرچم ایران و ایستادگی برای تمامیت ارضی آن و پاسداری از آن در برابر هجوم بیگانگان، وظیفهای است همواره که هرگز از دوش ایرانیان اصل، ساقط نخواهد شد. در ادامه سه غزل میخوانیم از علیمحمّد مؤدّب که برای ایران و به نام ایران و در واکنش به حوادث اخیر سروده شده است.
1
آسمان آبیست، دریا زنده، دنیا روشن است
پرچم شادی فراز قلّههای میهن است
صبح تابستان آزادیست، بستان پرنشاط
از خرز تا فارس، دشت و کوه، جشن و خرمن است
باغ شب زیباست، هر سو قاصدکها در تپش
از چراغ لالهها چشم بنفشه روشن است
تیز باید بود چون شمشیر امّا ای شبان
پشت دیوارند گرگان، گرچه قلعه ایمن است
رقص شمشیر است و با هم گرگها رقصندهاند
آن سوی دیوار خانه، فتنۀ اهریمن است
ماه میتابد ولی از سایهها غافل مشو
تیغ مگذار ای برادر جان! که دشمن دشمن است
لالهها بیدار و سرو قصّه هشیار است و سبز
پرچم غیرت فراز قلّههای میهن است
2
زلفت هزار و یک شب افسانههای ماست
سنگینی غمیست که بر شانههای ماست
سخت است حسرت گل پرپر ولی هنوز
آغاز پرگشایی پروانههای ماست
همدرد را به گریه در آغوش میکشیم
هر سوگ ابتدای صمیمانههای ماست
حاشا که با شرارۀ کین شعلهور شوند
آن باغها که در جگر دانههای ماست
هشدار از آنکه پایگهش سینهها شود
این آتشی که در هوس خانههای ماست
3
دلم حاشا که مهر از سایه و همسایه بردارد
وگر از سایه حتّی گاه سویم سنگ هم بارد
شبیه کوهها با یکدگر پیوسته هستیمان
به روی تختهسنگی نام کوهستان که بگذارد؟
کجا غم میتواند بین ما آتش بیفروزد؟
که دلهامان که میسوزد، صمیمیتر تپش دارد
مرا همشانه با تو دوست دارد مادر میهن
که خود را کس به افسون جانشین ما نپندارد
کنون تا بینهایت مهر و یاری در نگاه ماست
بسی آیینه را تاریخ نتواند که بشمارد
به جز مهر از گِل ایران عاشق برنمیآید
پر است از عشق و ایمان باز، دشمن هر چه میکارد
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.