شعری تازه از افشین علاء
رهین باور خویشم | ایران من
04 آبان 1401
22:40 |
0 نظر
|
امتیاز:
5 با 1 رای
شهرستان ادب: ایران عزیز، خاک مقدّسی است که در راه آن، عاشقان بسیاری از سر جان گذشتهاند و نام خویش را جاودان کردهاند. سرودن برای ایران و در راه ایران نیز راهی است که شاعران آزادۀ این سرزمین، همواره در پیش گرفتهاند. در ادامه، غزلی میخوانیم از افشین علاء که در آن، غیورانه و دلاورانه، وطن را ستوده و استواری خویش را در دفاع از آرمانهای مقدّس خاک پاکش، وعده داده است. این غزل را با هم میخوانیم.
به رغم زخم زبانها به غم، عنان ندهم
ز کف، قرار خود از طعن طاعنان ندهم
رفیق عهدشکن! از تو کمترم، آری
اگر که بر سر پیمان خویش جان ندهم
اگر چه صورتم از سیلی خودی سرخ است
چراغ سبز به بیگانگان نشان ندهم
به خیمهگه چو شبیخون بیامان زده خصم
ز تیربار کلامم به او امان ندهم
به رغم این همه تحریم، پیش چشم عدو
ز بیم، پرچم تسلیم را تکان ندهم
سبکسرانه چو پیران طالب تمجید
زمام عقل به تأیید هر جوان ندهم
بس است خوردن نیش از شکافها یک بار
دوباره در دهن مار، امتحان ندهم
رهین باور خویشم! هر آنچه خواهی گو
که دل به خشم و خوشایند این و آن ندهم
به رغم تازه به دوران رسیدگان حریص
مقام فقر به سرمایۀ جهان ندهم
زمین اگر همه دشمن شود، بگو به «امین»
که دست زخمی او را به آسمان ندهم
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.