به مناسبت زادروز شاعر
آمدم که زندگی کنم l دو غزل تازه از سیدمهدی طباطبایی
16 دی 1401
08:00 |
0 نظر
|
امتیاز:
2.86 با 7 رای
شهرستان ادب: شانزدهم دی ماه، سالروز تولّد سیّدمهدی طباطبایی، استاد دانشگاه شهید بهشتی است. طباطبایی در کنار خدمات ارزشمند دانشگاهی، نسخهپژوهی و تصحیحات گرانارج، دستی بر آتش شعر نیز دارد. تصحیح دیوان بیدل چاپ شهرستان ادب نیز بر عهدۀ وی بوده که به اعتقاد بسیاری، بهترین تصحیح از غزلیات این شاعر نازکخیال است. در ادامه، دو غزل منتشرنشده از طباطبایی را به مناسبت زادروز وی با هم میخوانیم.
1
روبهروی من غریبهای مثل نقش سایهروشن است
آینه! تو پیرتر شدی یا که این خودِ خودِ من است
جای پای عمر رفته را روی صورتم کشیدهاند
اشکهای ناچکیدهای، پشت این خطوط روشن است
در هجوم این همه تضاد، واقعیتی جز این نبود
آمدم که زندگی کنم گرچه سرنوشت مردن است
من که باورم نمیشود مرگ و زندگی برادرند
هیچ کس به ما نگفته بود این که زندگی سترون است
در میان آنچه هست و نیست، بار واژهها عوض شدهست
آنچه را که عشق خواندهایم، نقشی از فریب یک زن است
دلخوشم که در سکوت خویش، از خودم جدا نبودهام
یک نفر که مثل من نبود... یک نفر همیشه با من است
2
دست من نیست اگر تلخ و ملالانگیزم
دیرسالیست که در سیطرۀ پاییزم
این دلِ روی گسل، منتظر ویرانیست
روح رنجور بخارای پس از چنگیزم
پیلۀ خودشکنی سختتر از بتشکنیست
کاش قسمت شود از دست خودم بگریزم
شیخ صنعانتر از آنم که فریبم بدهند
کفر میورزم و از عشق نمیپرهیزم
آبشارم، به خدا مثل همان گیسوها
از بر و دوش تو یک روز فرومیریزم
وعده دادی به قیامت، سخنی نیست عزیز!
از همین ثانیه در حسرت رستاخیزم
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.