چندی پیش مجموعه شعری به همت دو شاعر جوان و متعلق به اردوگاه ادبیات انقلاب اسلامی- امید مهدی نژاد و محمد مهدی سیار- منتشر شد به نام «دادخواست» که عنوان فرعی «صد شعر اعتراض» را بر خود دارد. آن چه در این کتاب، شعر اعتراض خوانده می شود، شعرهایی است که در مواجهه با بیدادهای اجتماعی سروده شده و اکثر شاعرانش، همان شاعران انقلاب اسلامی هستند که شعرشان دور شدن و عدول از ارزش های اسلامی و انقلابی جامعۀ امروز ایران را تذکر می دهد.
تقریباً همزمان با چاپ کتاب «دادخواست»، موسسۀ انتشاراتی روزنامۀ ایران اقدام به چاپ و انتشار مجموعهای از کتابهای ترجمۀ شعر کرده که تا زمان نوشتن این نوشته، مجموعه شعرهایی از والت ویتمن، امه سزر، اوسیپ ماندلشتام، محمود درویش، سمیح القاسم، نزار قبانی، شاعران آفریقا و شاعران رنسانس هارلم به بازار کتاب ارائه شده است. علاقمندان به ادبیات جهان، شعر محمود درویش، سمیح القاسم و شعرهای سیاسی/ اجتماعی نزار قبانی را زیر نام «شعر مقاومت» میشناسند. شعرهای ماندلشتام و سزر زیر نام کلی تر «شعر سیاسی» و شعر شاعران آفریقا و شاعران رنسانس هارلم زیر نام «شعر سیاهان» قرار می گیرند. این نامها، نامهای تثبیت شدهای هستند که اهالی ادبیات در سراسر جهان آنها را پذیرفتهاند. البته مورد والت ویتمن – پدر شعر آمریکا- مورد متفاوتی است. شعرهای او شعرهایی است که چهرۀ قابل تشخیصی از آمریکای ابتدای قرن بیستم را به نمایش می گذارد. آمریکایی که جنگهای داخلی را تجربه کرده و با معضلات اجتماعی عدیدهای چون تبعیض نژادی، رکود اقتصادی و تقاطع های فرهنگی دست و پنجه نرم میکند. اگر با خواندن این مجموعههای شعر، به تعبیر «شعر اعتراض» برایشان معترض شویم، اعتراض ما ناشی از تعریفی است که کتاب «دادخواست» از «شعر اعتراض» مطرح میکند و ما آن را پذیرفتهایم. اما آیا اعتراض ما وارد است؟
نگارندۀ این سطرها در این مجال قصد نقد مجموعۀ منتشرۀ انتشارات ایران را ندارد (و این نقد را به زمانی دیگر موکول میکند) ولی فقط به نکتهای که به نوشتۀ حاضر مرتبط است اشاره میکند و آن حجم قابل توجهی از شعرهای شخصی و عاشقانهای است که این کتابها را پر کرده است و علی القاعده نسبتی با دغدغههای اجتماعی ندارد. این شعرها به خواننده حق میدهد که به تعبیر «شعر اعتراض» برای این کتابها به دیدۀ تردید بنگرد... اما همین مجموعۀ کتاب (با همۀ انقلتهایی که به آن وارد است) امکان نگاه واقع بینانهتری را به تعبیر «شعر اعتراض» فراهم میآورد.
*
اصولاً هر رویداد شعری مهم و چشمگیر، اعتراضی را در خود نهفته دارد. این اعتراض است که منجر به فراروی از وضع موجود به سوی وضع مطلوب میشود. مکاتب ادبی حاصل چنین فرایندی هستند: رمانتیسیسم با اعتراض به جهانبینی و نگرش فلسفی حاکم بر مکتب کلاسیسیسم شکل گرفت؛ رئالیسم نیز با اعتراضی رسمی به آرمانگراییهای رمانتیک اعلام موجودیت کرد؛ سوررئالیسم و دادا به نتایج رویکرد رئالیستی اعتراض کردند و پای به عرصۀ وجود گذاشتند و نگرشهای تفکیک شدۀ عصر مدرن نیز، هر یک با اعتراضی مشخص و عموماً عدالتخواهانه شناسنامۀ خود را ارائه داده اند (که از بین آنها شعرهای جنگ، فمنیستی و محیط زیست توجه بیشتری را برانگیختهاند).
نقد ادبی معاصر بر اهمیت نگرش سوسیالیستی در رویکردهای نوین شعر معترض صحه گذاشته است. تحلیل ادبیاتِ قرون نوزدهم و بیستم ما را به این باور میرساند که سوسیالیسم نقش غیر قابل انکاری در نهادینه کردن نگرشهای عدالتخواهانه داشته و تعریف انواع شعر اعتراض را بر فصل مشترک «عدالت خواهی» استوار کرده است. برای نمونه، «شعر جنگ» معاصر، بر مساوات در حق زندگی انسان ها تاکید می ورزد و «شعر فمنیستی» (البته گونۀ غیر رادیکال و دور از افراط آن) بر عدالت جنسیتی پای میفشارد...
شعرهای موسوم به «شعر اعتراض» در کتاب «دادخواست» هم، آن گاه که به وجه اجتماعیشان توجه میکنیم، ادامهدهندۀ شعر سوسیالیستی ایران هستند و از این لحاظ با شعر اعتراضی که از انقلاب مشروطه تا کنون نوشته شده در یک مجموعه قرار میگیرند. اما پیداست که این خواستِ «دادخواست» نیست و گردآورندگان این کتاب بر باورهای دینی و انقلابی شاعرانی که شعرهایشان را انتخاب کردهاند اصرار دارند و مخالف این هستند که مثلاً با شعر معترضانۀ امثال ایرج میرزا نسبت به باورهای شرعی و عرفی جامعۀ ایران همخانواده شوند. با مطالعۀ شعرهای کتاب «دادخواست» قصد تخصیص را در گردآوری شعرها به عینه میتوان دید. اما این نیت با استفاده از مفهوم جهانی «شعر اعتراض» (که البته با این ترکیب، راهی به نظریۀ ادبیات نیافته بلکه در پشت نامهای تثبیت شده مستتر و پنهان شده است) ناگزیر به ورطۀ سوءتفاهم میافتد. گریز از این ورطه یک راه ساده دارد و آن رجوع مهدینژاد و سیار به اعتماد به نفسشان در استفاده از ترکیب زیبای «شعر دادخواست» به جای «شعر اعتراض» است.
سید احمد نادمی