غزل قادر دلاورنژاد تقدیم به شهید مصطفی احمدی روشن
05 شهریور 1391
14:45 |
0 نظر
|
امتیاز:
با 0 رای
این خون سرخ نیست که می ریزند، این آتش است آتش طغیانگر
هر قطره شور و شوق صد اقیانوس، هر ذره آفتاب جهان گستر
خون تو خود حماسه بیداری است، خون تو از گلوی زمان جاری است
از کربلا و از فدک و کوفه، از سینه پر از غم پیغمبر( ص )
این خون سرخ نیست، نه ... این راز است،باغی پر از شکوفه اعجاز است
باغی که شاخه های شکوفایش، آمیخته به عطر گلی پرپر
از پهلوی شکسته مادر بود ، از فرق ضرب خورده مولامان
از آن سر نشسته به سرنیزه، از آن گلوی ناز علی اصغر ( ع )
نام تو " مصطفی "شده از آغاز ... آری تو برگزیده ی "او" بودی
باری خوشا به حال شهادت باد... کی بوده انتخابی از این بهتر؟
خفاش های کور نمی فهمند، خون تو نور، خون تو آزادی است
خون تو صبح روشن آبادی است، صبحی چنان مرام تو... روشن تر !
قادر دلاورنژاد
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.