غزلی از راضیه رجایی
05 شهریور 1391
15:27 |
0 نظر
|
امتیاز:
با 0 رای
مرحبا و آفرین به کشته شدن در راه خدا
(سیدالشهدا علیهالسلام)
ماه روشن بودی از خورشید گردون سر شدی
چشم خفاشان عالم کور! روشنتر شدی
مست شد باغ بهشت از عطر سرخ خندهات
نوبهار بیقرار! آن لحظه که پرپر شدی
لرزه بر کاخ سیاه گرگها انداختی
بسکه در درس فنون عشق نامآور شدی
بر گلوی تشنهی یاران، شدی باران ولی
بر ورید دشمنان دوستان، خنجر شدی
آمدی و دشمنانت یک به یک ابتر شدند
رفتهای و میهمان ساقی کوثر شدی
زندهتر از پیش از هر قطرهی خونت که ریخت
صدهزاران آفتاب روشن دیگر شدی
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.