شعری از سکوت کاهگلی رضا شیبانی
مادر سلام! آمدهام بعد سالها
16 اردیبهشت 1392
14:51 |
1 نظر

|
امتیاز:
2.5 با 4 رای
هنوز خیلی از روز مادر نگذشته است و مادر هر روز مادر است،در حال و هوای روز مادر شعری متفاوت برای مادر از رضا شیبانی اصل را زمزمه می کنیم، شیبانی یک غزل زیبای دیگر هم برای مادربزرگ دارد که نام کتاب از آن شعر گرفته شده است.کتاب سکوت کاه گلی را می توانید از شهرستان ادب در راهرو 18 غرفه 6 نمایشگاه کتاب تهران تهیه کنید.
مادر سلام! آمدهام بعد سالها
انگار انتظار تو را پير کرده است
... زود است باز اين همه پيري براي تو
شايد منم که آمدنم دير کرده است
مادر مرا ببخش اگر دير آمدم
جايي که بودم از نفس جاده دور بود
آماج سنگ حادثه بودم ولي شگفت
آيينه ي شکسته من پر غرور بود
ديرينه سال بود که در دور دستها
يک سرزمين به گرده ي من بار درد بود
در من کسي شبيه يلان حماسهساز
بيوقفه با زمين و زمان در نبرد بود
ديرينه سال بود که سرپنجههاي من
چنگال بسته بود به حلقوم خاک سرد
تا مغز استخوان مرا خورده بود خاک
تا مغز استخوان مرا خورده بود درد
قصد تو را زمين و زمان کرده بود و من
تنها براي خاطر تو اين چنين شدم-
-که چنگ بر گلوي زمين و زمان زدم
يک عمر استخوان گلوي زمين شدم
مادر! مرا ببخش اگر دير آمدم
يک مشت استخوان شدنم طول ميکشيد
تا ارتفاع شانه مردان شهرمان
از دست خاک پر زدنم طول ميکشيد
مادر نمير! زندگي من از آن تو!
مادر نمير! زندگي از آن ميهن است
بعد از من آفتاب تو هرگز مباد سرد!
بعد از من آسمان تو هرگز مباد پست!
رضا شیبانی اصل/سکوت کاه گلي