شعری از رحیمه مهربان
05 شهریور 1391
18:20 |
0 نظر
|
امتیاز:
5 با 1 رای
شده ز نور شهادت، نگاهمان روشن
اگر چه رفته به ناگاه و ناگهان "روشن"
- اگر شکسته سبو،خم مِی سلامت باد!
شما که "حضرت ماه" اید چشم.تان روشن!
ندیده نرگسِ چون ارغوان.مان جز حُسن
ز حُسن یوسف تو چشم ارغوان روشن!
دومصطفی و دوشمعی که روشنا هستید
"چراغِ روشنِ چمرانی"ام! بمان روشن
ز قطره های ستاره شبم چراغانی ست
از امتداد رهِ توست کهکشان روشن
نمانده است به جز معبری برای عروج
ز راه روشن تو ،چشم رَهرُوان روشن
...
ندای حنجره ی ماست "یا لثارات" و
برای دشمنمان باشد این بیان روشن !
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.