شهرستان ادب: نام مرتضی حیدری آلکثیر، شاعر ذولسانین خوزستانی همیشه تداعی کنندهی شعرهای خوب و خیالانگیز بوده است. مراد ما از «ذولسانین» خود «ذوجهتین» است! از طرفی او مثل بعضی از شاعران گذشتهیمان _از جمله جنابان حافظ و سعدی_ هم به زبان پارسی هم به زبان عربی شعرهای بسیار درخشان و طبع روانی دارد. و از طرفی دیگر مثل بعضی شاعران بزرگ دیگرمان _از جمله جناب رودکی_ هم حنجرهی آواز دارد و هم حنجرهی زخمی تغزل. غزل تازهی او هم مثل دیگر غزلهایش زیبا و زمزمه کردنی است:
اجاقِ خستهنفس را دوباره روشن کن
برای هیزم دنیا شراره روشن کن
برای این همه لبتشنه، بوسه شعله بزن!
برای گمشدگانت ستاره روشن کن
وضو بگیر و تکلیف آسمان ها را
پس از گرفتن یک استخاره روشن کن
هنوز بال تو را «عشق » می زنند صدا
اگرچه سوخته، آن را دوباره روشن کن!
بیا معاصر این شاعران شبزده باش
هزار چهره بخند! استعاره روشن کن
هزار غمکده خاموش کن به یک لبخند
هزار میکده با یک اشاره روشن کن
سراب و آتش و آیینه در کنار هماند
برای دیدنشان «ماهواره » روشن کن