شهرستان ادب: غزلی از شاعرجوان هشترودی، محمد شکری فرد. تقدیم شده است به 290 شهید پرواز 655 هواپیمای مسافر بری ایرباس ایرانی موج ها سر به سنگ می کوبند،خون به رقص آمده ست در دریا بی هوا چشم ها پر از خون شد،بغض هامان شکست در دریا
خواستار شهادتی سرخ اند،به طلب کردن شهادت خود همچنان لحظه لحظه می آمد،دست بالای دست در دریا
آسمان را شکافت صاعقه ای،لرزه در جان کهکشان افتاد ناگهان پیکر کبوتر ما،غرق در خون نشست در دریا
شاخه گل های سرخ مریم را،آب ها با خروش خود بردند باز سارای دیگری حتی،دل به امواج بست در دریا
سالیانی ست از دل دریا، بوی تو در خلیج می پیچد ماهیان یادبود می گیرند،پیکرت مانده است در دریا . . .
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز