شهرستان ادب: «مهدی جهاندار» برای اهالی شعر نامی آشنا و چهره ای گمنام است. در کمتر جمع ادبی و محفلی می توان از او سراغ گرفت، اما هر از چندگاه شعری از او منتشر می شود و آنقدر زیبا که ورد زبان و زمزمه ی شعر دوستان. این غزل قلندرانه و علوی او نیز از همان شعرهاست. یک کوچه غیرت ای قلندر! تا علی مانده است شمشیر بر دارد هر آن کس با علی مانده است دیشب تمام کوچه های کوفه را گشتم تنها علی، تنها علی ، تنها علی مانده است ای ماهتاب آهسته تر اینجا قدم بگذار! در جزر و مد چاه، یک دریا علی مانده است از خیل مردانی که می گفتند می مانیم انگار تنها ابن ملجم با علی مانده است ای مرد! بر تیغت مبادا خاک بنشیند برخیز! تا برخاستن یک «یاعلی» مانده است
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز