به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، شب کتاب در موسسه شهرستان ادب با حضور جمعی از نویسندگان و شعرا برگزار شد.
* محدثیخراسانی: شهرستان ادب آماده خوار نیست
اولین سخنران دیشب مصطفی محدثی خراسانی بود که گفت: از 20 سال پیش دغدغه داشتم که تلاشها در حوزه ادبیات انقلاب، سرودن، نوشتن و نظریهپردازی جایگاهی ندارد که افرادی دلسوزانه به دنبال ثبت و ضبط و تدوین آن باشند. وقتی مجموعههای در حال فعالیت را میبینیم «شهرستان ادب» را جایی میدانم که در حال پرکردن این خلاء است.
وی ادامه داد: در حوزه چاپ و نشر، نشر هدف نیست بلکه وسیله است چرا که هدف تدوین ادبیات معاصر انقلاب و رصد نقاط خالی و شناخت ضعفها و قوتها است. شهرستان ادب آماده خوار نیست و صرفا از کاشتههای دیگران برداشت نمیکند بلکه خود تلاش میکنند بذری را بکارد که اردوهای آموزشی شاعران جوان از کارهای متمایز این مؤسسه است. آن هدف بلندی که ما منتظرش هستیم در حوزه هنری، وزارت ارشاد و سایر بخشها اتفاق نیفتاده است ولی من به این شهرستان امیدوار هستم تا بتواند بخشی از این خلاءها را پر کند.
* مودب: امیدوارم سال آینده شب پیشنهادات را برگزار کنیم
علیمحمد مودب مدیرعامل موسسه شهرستان ادب در ادامه ضمن خوشآمد گویی به حضار گفت: امروز باید بپذیریم که احیا تمدن عظمت اسلام زیربنایش کتاب است و اهل قلم پرچمداران تمدن هستند. در عصر جدید که پدیدههای فرهنگی تنوع زیادی دارد کتاب است که فضا را ایجاد میکند، برای امیدوار شدن و پیشرفت علوم در حوزه ادبیات کتاب خشت اصلی این ساختمان است.
وی ادامه داد: این که بتوانیم در تولید، مصرف و توزیع به بالندگی برسیم نیازمند چنین محافل و مجامعی داریم. احساس جدی در موسسه است که برای کتاب باید محفل و آیین داشته باشیم. در گذشته در روستاها سنتهای جدی کتابخوانی وجود داشته است در روستای خودمان در تربت جام شخص اهل کتابی بود که در فضای محله ما گلستان شاهنامه را ترویج میکرد. ما در فضای جدید نیاز داریم به بازسازی محافلی این چنین است تا تلاشگران و مجاهدان اهل قلم دور هم جمع شوند فکر کنند و ایده دهند تا برسیم به جایی که در سال آینده بتوانیم شب پیشنهادات برگزار کنیم.
مودب در پایان گفت: این مسئله باعث میشود برای مدیریت فرهنگی و بحرانهای آن مسائلی را پیشنهاد دهند و حتی میتوانیم به سمت حل مسائل موجود فرهنگی برویم. در دستگاههای فرهنگی ما کسی فکر نخواهد کرد و نمیتوانند مثل ما بحرانها را درک کنند و ما باید به صورت فصلی حداقل رسانهها و مدیران فرهنگی را با گلوله باران حرفها و مسائل تکان دهیم.
* کربلاییلو: اگر مهارتی دارم در نوشتن به کار میبندم نه حرف زدن
مرتضی کربلاییلو نویسنده کتاب «جممهات را قرض بده برادر» نیز در سخنان کوتاهی گفت: رشته تحصیلی من فلسفه است و فیلسوفان به دنبال حقیقت هستند در حاشیه، از آنجایی که در فراوانی صحبت در رسانهها هستیم و چنان هیاهو زیاد است که من ترجیح دهم فقط بشنوم و اگر مهارتی بلدم در کار نوشتن به کار ببندم.
*جواد افهمی: من یک نویسنده عصبانی هستم که میخوامد اثرش چاپ شود
جواد افهمی نویسنده رمان «سوران سرد» نیز سخنران بعدی این مراسم بود که گفت: خیلی اوقات گشوده شدن بغضها نعماتی را دارد. چندی پیش قرار بود در مراسمی از فرایند نوشتن رمان سوران سرد بگویم ابتدا صحبتها مکانیکی بود اما بعد از چند لحظه بغضم ترکید و رفتم در عالم خیال و جلسه خیلی خوبی شکل گرفت.
وی ادامه داد: اما امشب دعا میکنم آن بغض کهنه نترکد و شما را ارجاع میدهم به صحبتهای آقای کربلاییلو در فیسبوک که شاخصهایی درباره خلق اثر نوشته بود. گفته بودند همه افراد میتوانند اهل ذوق باشند و آثار را تحلیل کنند اما کسانی که خلق اثر میکنند نبوغ دارند و مغرور و خود خواه و آدمهای عصبانی هستند.
افهمی ادامه داد: شاید در عالم فلسفه بشود این مسئله را تعمیم داد بر همه نویسندهها، من جواد افهمی که نبوغ نویسندگی دارد، خود خواه و عصبانی هستم. نویسندگی وجه حرفهای هم دارد چرا که من نوشتن را انتخاب کردم و وقتی ناشری از اثر من خوشش آمد آن را منتشر میکند تا با درصدی از حقالتالیف آن من زندگی کنم. ناشر اثر من را قبل از چاپ به ارشاد ارائه میکند و اگر در نهایت چاپ شد نویسنده از نبوغش برای خلق اثر بعدیاش استفاده میکند.
جواد افهمی در ادامه سخنان بغضآلود خود گفت: حال وقتی اثری نوشته میشود مثل «سال گرگ» که من خیلی هم دوستش دارم و مستندات آن را مؤسسه شهرستان ادب در اختیار قرار داده و درباره تک تک بخشهای آن میتوانم صحبت کنم. رمان من درباره سازمان مجاهدین خلق است من میخواهم بپرسم چقدر یک کتاب باید در ارشاد بماند تا من نویسنده که از این راه زندگی میکنم چقدر باید صبر کنم. اگر آن محصول در آن روال مقدر طبق مقررات چاپ شود کار نویسنده باز هم میلنگد اما با این حال کتاب من بیش از یک سال در ارشاد است.
وی ادامه داد: این کتاب حتی در جشنواره داستان انقلاب نیز صاحب جایزه تقدیری شده، حالا بماند که داوران سر جایزه دادن و جایزه ندادن به این اثر دعوا کردند که در نهایت از آن تقدیر شد ولی این رمان در ارشاد میماند. ما رمان نمینویسیم که در طاقچه بگذاریم.
این نویسنده در نهایت گفت: ولی من نویسنده که عصبانی هستم و نبوغ دارم اجازه نمیدهم که کسی من را تایید کند و کتاب من باید چاپ شود. دعا میکند تغییرات در ارشاد طوری باشد که این طوری دل یک نویسنده به درد نیاید. من میگویم این بغض عامل نوشتن است و هر وقت ترکیده است نوشتهام خوب هم نوشتهام؛ من آدمی بودم که سرم در کار خودم بود و 7 سال پیش در پرند ناظر ساختمان بود ولی واژهها خودشان دنبال من آمدند و دیگر نمیتوانم ننویسم.
* امینی: در شهرستان ادب کار به کاردان سپرده شده است
اسماعیل امینی شاعر در این مراسم ضمن اشاره به سخنان جواد افهمی گفت: برخلاف دوستان من نه فیلسوفم نه عصبانی، بلکه مثل همه مردم هستیم.کاری که ما به عنوان شاعر و نویسنده میکنیم مثل کاری است که نانوا و خیاط و .. میکند، نباید توهم داشت که کارهای من را کسی نمیتواند بکند چرا که همه کارها باید در خدمت انسان باشد. نظر من همین است و از روی تواضع هم سخن نمیگویم چرا که من هم عملگی کردم هم کتابفروش بودم. موقعی که انقلاب فرهنگی شد ما رفتیم سراغ کار کردن و مثل جوانهای امروز دپرس هم نشدیم بعد هم که جنگ شد رفتیم جبهه.
وی ادامه داد: امروز چاپ کتاب و خبر آن یک اتفاق نیست ولی در دوره ما بود، وقتی هشت کتاب سپهری چاپ شد حتی در مدارس هم این خبر هم دهان به دهان میگشت ولی امروز امثال دایی خبر هستند چرا که شبهکتاب زیاد چاپ شده است. از هر هزار کتاب به جرات یک کتاب خوب است و بقیه برای پر کردن آمار چاپ میشود به همین خاطر وقتی میشنویم کتاب چاپ شده سر شوق نمیآییم. بدترین نوع این آثار درباره کتابهای شعر است که هر مزخرفی به عنوان کتاب شعر چاپ میشود.
امینی خاطرنشان کرد: از معدود جاهایی که کار به کاردان سپرده شده جاهایی مثل شهرستان ادب و دفتر طنز است که میتوان به آثار آن اعتماد کرد. متاسفانه برای کتابهای دانشگاهی هیچ حیثیتی نمانده است و حتی با غلط املایی چاپ میشود. کتابی را 15 سال است از یکی از مدیران دانشگاه آزاد درس میدهم که غلط املایی دارد و هر سال هم تذکر میدهم این کتاب را اصلاح کنید ولی اتفاقی نمیافتد.
این شاعر ادامه داد: نکته دیگر این است که هیچ کس خودش را به مطالعه عادت نمیدهد چرا که فکر میکنیم همه چیز را میدانیم به همین خاطر کتاب ارزش جلب توجه کردن ندارد. وقتی کتاب چاپ میشود باید درباره رسیدن کتاب به مخاطب فکر کرد. استاد ما شفیعی کدکنی سر کلاس میگفت در دوره پیش از اسلام و بعد از آن شاعری وقتی شعر میگفت یا خودش یا کسی را انتخاب میکرد که شعرش را در جاهایی مثل بازار بخواند.
امینی در پایان گفت: امثال ما وقتی کتاب مینویسیم فکر میکنیم کسی دیگر باید بیاید دنبالش. درباره شیوههای عرضه آن باید فکر و خبر تولید کنیم که از آن غفلت میکنیم. کار شاعر و نویسنده وقتی تمام است که به دست مخاطب برسد اگر در گوشه کتابخانه بماند کارش تمام نشده است.