موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
استاد حسین سمندری درگذشت

شعرهای اخوان ثالث برای استاد حسین سمندری

06 شهریور 1391 15:04 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 4.29 با 7 رای
شعرهای اخوان ثالث برای استاد حسین سمندری
شهرستان ادب: حسین سمندری، نوازنده دوتار خراسان درگذشت

حسین سمندری در سال 1311 در شهرستان خواف متولد و از هشت سالگی با موسیقی آشنا شد. وی از نخستین چهره های موسیقی نواحی ایران بود که برای اجرا به خارج از کشور رفت و در طول زندگی خود در جشنواره های مختلف داخلی و خارجی شرکت کرد و مقام هایی را نیز کسب کرد.

حسین سمندری سال 86 در کنسرتی مشترک با جلال ذوالفنون با عنوان همنوازان صلح در سالن میلاد تهران شرکت کرد و از معدود نوازندگان موسیقی نواحی ایران بود که با یک استاد نوازنده موسیقی سنتی در یک کنسرت مشترک برنامه اجرا کرد.

لازم به ذکر است، پیکر این هنرمند ساعت 11 روز شنبه در باخرز تایباد تشییع خواهد شد.

دو شعر از مهدی اخوان ثالث برای استاد حسین سمندری

دوتار سمندری


قربان زخمه های تو خون پاش و نغمه ریز
"سبز پری" ست اینکه زنی یا "شتر خجو" ؟

تو با دو سیم محشر کبری به پا کنی
شش تار خویش من شکنم . یا نه ؟ هان بگو

از پنجه ی تو زخم جگر، خون دل چکان
مضراب من برنجی و مومی ست ، سیم مو

تو زیر آب می بری و می دهی به دشت
دارد شتر خجوی تو حکم شتر گلو

استاد بی نظیر، حسین سمندری
پر از کدام چشمه و دریا کنی سبو ؟

سر حدی عجیب تو فریاد قرن هاست
در آن دوتار گشته نهان، گرم های و هو

در پهلوی دوتار تو، شش تار بی گمان
چون کله ی انشتن باشد برِ کدو

از من به "شیخ احمد جام" تو صد سلام
آن ژنده پیل ِ زنده دل ِ صاحب آبرو
بی کوک ِتازه راه، دگر می زنی مگر
داری به ساز چند قناری نهان، بگو

ساز عزیز خویش شنیدم فروختی
کارزان تری از آن بخری، بر فلک تفو

آقا شریف زاده که همراه ساز بود
بودش صدا مناسب و اشعار هم نکو

آقای شهر و این همه خوش ذوق و اهل دل
لطفی کن و سلام مرا عرض کن به او

از موی "یار نازک" خود تا چه دیده است
کاین سان به درد نالد، پیری چون من دو مو

اطراف خواف بنده شنیدم که در سخن
ور او که "تل وزو" مگن و ای که "رادیو"

آواز پیر و ساز تو دیگر به باد داد
هم عرّ ِ رادیو و هم وزّ ِ تل وزو

چیزی نمانده بود مسلمان شویم باز
ز "الله" و "یار" گفتن آن پیر نیکخو
خنجر کشید بر جگرم زخمه ی تو مرد
این تیغ را که کرده، بگو؛ در دلت فرو

من زیر و بم شنیده ام از این جهان بسی
زیر و بم تو می درد و می کند رفو

زآن زیر ها به گوش من آمد نهیب زور
چنگیز بود یا دگر، آن ظلم زورگو؟

باران آب و نور روان بود چون جله
خورشید و ابر گشته دوان از هزار سو

کاری هزار سازه کنی، با دو سیم، تو
رودی چنین بزرگ چسان سازی از دو جو

دولّوی خوشگل ِ تو برد دست از همه
با خال و داغ ، چون جگر من هزار لو

صد سمفونی به گرد دوتارت نمی رسد
اینک کرال ِ بتهوون و نیز صد چنو

باشد نوای "مسجد نور" تو چون دعا
حتی دعا مخوان تو مگر پاک و با وضو

پرواز می دهد "پرش ِ جل" دل مرا
تا عرش می روم چو دعا پاک و دوست جو

هر چند مدتی ست صبوحی نمی زنم
گوید پزشک : نیست ترا زین بتر عدو

اشکی گرفتی این سر صبحی ز من تو مرد
که م دست رفت بهر صبوحی سوی سبو

پروانه ام من و تو سمندر، کز آتش است
معشوق و قبله ی ما، سوزان و روبرو

ما و تو نسلمان به یکی اصل می رسد
یعنی به عشق ، زنده بمانی پسر عمو!

برای استاد بزرگ حسین سمندری خوافی و حضرت آقای شریف‌زاده همراه سازش، كه هنوز هیچكدامشان را ندیده‌ام، اما ساز و آوازشان را شنیدم . از دوست با ذوق و ارجمندم مرتضی اخوان کاخکی سپاس که در سال نو این عیدی عجیب را آورد . گویا استاد سمندری را برای ضبط سازش یکی دوبار به خارج هم برده اند . شنیدم یهودی منوهین نوازنده شهیر ویولن با آن شهرت جهانی و اوج هنر نوازندگی وقتی ساز استاد سمندری را می‌شنود می‌گوید من حاضرم تمام افتخارات جهانیم را در موسیقی بدهم و در عوض بتوانم پنجه ی این مرد روستایی را داشته باشم و از ساز چنین نغمه‌هائی بیرون آورم. استاد  سمندری دهقان ساده‌ای است در خواف خراسان. سبز پری ، شتر خجو، سرحدی ، فریاد، یار نازک ، پرش جل، (جل نام مرغیست) مسجد نور، شیخ احمد جام  و ... همه نام های نغمه ها و آوازهایی است که نواخته و خوانده شده است
مرتضی می گفت سمندری وقتی دو تار می‌نواخت پنجه‌اش خونین شده بود
من ابتدا می خواستم این قطعه را به لهجه ی خراسانی و روستایی بگویم تا برای استاد سمندری مانوس تر باشد، ولی نشد، یعنی نتوانستم، با اینهمه کوشیدم کلام هرچه ممکن است ساده تر باشد و پُر اوج قدمایی نگیرد

مرحوم استاد مهدی اخوان ثالث / تهران _ فروردین 1363

از کتاب : تو را ای کهن بوم و در دوست دارم

2-


آواز چگور

به استاد حسین سمندری

وقتی كه شب هنگام گامی چند دور از من
 _ نزدیك دیواری كه بر آن تكیه می زد بیشتر شبها _
با خاطر خود می نشست و ساز می زد مرد ،
 و موجهای زیر و اوج نغمه های او
 چون مشتی افسون در فضای شب رها می شد ،
 من خوب می دیدم گروهی خسته از ارواح تبعیدی
 در تیرگی آرام از سویی به سویی راه می رفتند.
احوالشان از خستگی می گفت ، اما هیچ یك چیزی نمی گفتند
خاموش و غمگین كوچ می كردند .
افتان و خیزان ، بیشتر با پشت های خم ،
فرسوده زیر پشتواره ی سرنوشتی شوم و بی حاصل ،
چون قوم مبعوثی برای رنج و تبعید و اسارت ، این ودیعه های خلقت را
.همراه می بردند
 من خوب می دیدم كه بی شك از چگور او
 می آمد آن اشباح رنجور و سیه بیرون
وز زیر انگشتان چالاك و صبور او.

***


بس كن خدا را ، ای چگوری ، بس
ساز تو وحشتناك و غمگین است .
 هر پنجه كانجا می خرامانی
 بر پرده های آشنا با درد
گویی كه چنگم در جگر می افكنی ، این ست ،
كه م تاب و آرام شنیدن نیست
 این ست.


 در این چگور پیر تو ، ای مرد ، پنهان كیست ؟
روح كدامین شوربخت دردمند آیا
 در آن حصار تنگ زندانیست ؟
 با من بگو ؟ ای بینوا ی دوره گرد ، آخر
با ساز پیرت این چه آواز ، این چه آیین ست ؟
گوید چگوری : «این نه آوازست نفرین ست .
آواره ای آواز او چون نوحه یا چون ناله ای از گور ،
گوری ازین عهد سیه دل دور ،
اینجاست .
 تو چون شناسی ، این
. روح سیه پوش قبیله ی ماست
از قتل عام هولناك قرنها جسته  ،
آزرده خسته  ،
. دیری ست در این كنج حسرت مأمنی جسته
گاهی كه بیند زخمه ای دمساز و باشد پنجه ای همدرد
 خواند رثای عهد و آیین عزیزش را
غمگین و آهسته » .
اینك چگوری لحظه ای خاموش می ماند
و آنگاه می خواند  :
« شو تا بشو گیر ،‌ ای خدا ، بر كوهساران »
« می باره بارون ، ای خدا ، می باره بارون »
« از خان خانان ، ای خدا ، سردار بجنور »
« من شكوه دارم ، ای خدا ، دل زار و زارون »
« آتش گرفتم ، ای خدا ، آتش گرفتم »
« شش تا جوونم ، ای خدا ، شد تیر بارون »
« ابر بهارون ، ای خدا بر كوه نباره »
« بر من بباره ، ای خدا ، دل لاله زارون »

***


 بس كن خدا را، بی خودم كردی
من در چگور تو صدای گریه ی خود را شنیدم باز .
. من می شناسم ، این صدای گریه ی من بود

بی اعتنا با من
مرد چگوری همجنان سرگرم با كارش .
و آن كاروان سایه و اشباح
در راه و رفتارش .

تهران – خرداد 1341

شاعر : مهدی اخوان ثالث (م . امید)

کتاب : از این اوستا


منبع : وبلاگ به رنگ اسمان


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • شعرهای اخوان ثالث برای استاد حسین سمندری
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.