موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
مسمط تضمینی مهدی جهاندار بر غزل علیرضا قزوه

سلام ما سلام ما

18 آذر 1392 10:54 | 2 نظر
Article Rating | امتیاز: 4.08 با 12 رای
سلام ما سلام ما
شهرستان ادب: چندی پیش علیرضا قزوه در وبلاگ خود غزلی عاشورایی  را منتشر کرد که حواشی خاصی برایش به وجود آمد. پس از یکی دو روز شاعر چند بیت جنجال برانگیز آن غزل را تغییر داد اما حواشی تا حدی ادامه پیدا کرد. اکنون شاعر نام آشنا مهدی جهاندار از چهره های درخشان شعر آیینی و مذهبی امروز، در شعر عاشورایی تازه ای، آن غزل علیرضا قزوه را تضمین کرده است. مسمط تضمینی زیبا و خواندنی آقای جهاندار را می توانید اینجا مطالعه کنید:


قسم به تیغ حیدرت به بوسۀ پیمبرت

به گریه های مادرت به غربت برادرت

قسم به یار و یاورت به زینبت به خواهرت

«به جای شیر، تیر نوش کرده بود اصغرت

و بعد تیر و تیغ و نیزه می زدند بر سرت»

 

جنون به فرق عقل آنچنان زدم که سر شکست

زمانه فهم عشق را نداشت، بی ثمر شکست

دریغ کاسه کوزه ها به روی کوزه گر شکست

«کنار درک غربت تو کوه از کمر شکست

چقدر زخم تشنه مانده است روی پیکرت»

 

هنوز مشک تیر خورده روی خاک ها رهاست

هنوز العطش نوای اهل بیت مصطفی است

هنوز کلُّ یوم، یار ما سر از تنش جداست

«سر حسین ِ تشنه لب هنوز روی نیزه هاست

زمانه خاک بر سرم زمانه خاک بر سرت»

 

حسین! ای که مرز بین کوثر و تکاثری

بگو پس از هزار سال دل کند تدبّری!

عمو چرا به آب زد؟ تو که از آب ها پُری

«هزار سال رفت و تو هنوز زخم می خوری

هزار سال رفت و تازه است زخم حنجرت»

 

هزار سال رفت و عاقلان و فیلسوفیان

هزار سال رفت و واقفیّه و وقوفیان

هزار سال رفت و خانقاهیان وصوفیان

«هزار سال رفت و دسته دسته قوم کوفیان

گرفته تیغ بر کف ایستاده در برابرت»

 

حسین، عاشقی است جاودانگی است سرمدی است

حسین ماورای هرچه باید و نبایدی است

«چه روزها که یک به یک غروب شد نیامدی" است!

«سرِ به روی نیزه ات حقیقت محمّدی است

چرا زمانه پی نمی برد به اصل جوهرت؟»

 

برادرم به آتش ابولهب نگاه کن

به کربلای خستگان وجب وجب نگاه کن

به مصر و قاهره به غزّه و حلب نگاه کن

«بیا کنار خیمه های تشنه لب نگاه کن

ببین که زخم تیرها چه کرده با برادرت»


غروب شد غروب شد نه اسبی و نه فارِسی

نه جعفری نه قاسمی نه حُرّی و نه عابسی

دلم فدای زینبت نه یاری و نه مونسی

«شب وداع آمد و سری زدم به مجلسی

که شعله اش اگرچه بود نام پاک مادرت»

 

خدا گواه، خسته سینه می زدم برای تو

ز خستگی نشسته سینه می زدم برای تو

گهی عنان گسسته سینه می زدم برای تو

«تمام شب شکسته سینه می زدم برای تو

و لشکری که اسب می دواند روی پیکرت...»

 

پدربزرگ، کنج خانه با تمام کوچکی

چه روضه ها که می گرفت بی نبات و پولکی!

چه اشک ها که می گرفت روضه خوان گیلکی!

«نشسته ام به یاد روزهای دور کودکی

شکسته دم گرفته ام به یاد دیدۀ ترت»

 

اگر اطالۀ کلام می کنم به زخم تو

چه زخم ها که التیام می کنم به زخم تو

ته پیاله را تمام می کنم به زخم تو

«سلام می کنم سلام می کنم به زخم تو

سلام می کنم به عطر جمله های آخرت»

 

سلام ما سلام ما به رازهای برملا

سلام ما سلام ما به البلاءُ للوَلا

سلام ما سلام ما به راز لستَ مُرسلا

«سلام ما سلام ما به کشتگان کربلا

سلام ما سلام ما به اکبر و به اصغرت»




کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • سلام ما سلام ما
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: