مهدی جهاندار غزلسرای خوب روزگارما دو غزل جدید و منتشر نشده خود را در اختیار سایت شهرستان ادب قرار داده است که با هم میخوانیمشان:
غزل شهید
وا کرده ام آغوش قُل اللهُ شهیدا
نزدیک بیا اقربُ من حبلِ وریدا
از کوچه گذشتی و نگاهم به تو افتاد
لرزید دلم زُلزلَ زلزالَ شدیدا
عشاق رهیدند و اسیران، عقلایند
مردم دو گروهند، شقیّاً و سعیدا
از کعبه و بتخانه قیاماً و قعودا
رفتم به در میکده عبداً و عبیدا
با جوهر خاکستر پروانه نوشتم
مَن ماتَ من العشق فقد ماتَ شهیدا
---
غزل الله
عشق گناهی است فی سبیلِ الی الله
هرکه گنهکار و عاشق است علَی الله
قحط زلیخاست ای جمال پرستان
یوسف ما را نمی خرند به والله
قول و قراری که با تو بست دل من
کرد فراموش کالذینَ نسُو الله
این دل اگر عاشق تو شد چه شکایت
انَّ مِن اهل الکتابِ یؤمنُ بالله
نام تو را پیش هر کسی نتوان برد
می رود از خویشتن اذا ذکِر الله
اینکه گدایی کنار شاه نشیند
فتح غریبانه ای است نصرُ من الله
یا مَن یَحولُ بین المرء وَ قلبِه!
قدر ندانستمت وَ ما قدَرو الله
کاشکی از کشتگان کوی تو باشم
کار کمی نیست مَن یُجاهدُ فی الله
مسجد و میخانه در ولایت عشق است
عشق تویی انّما ولیّکم الله
ما همه هیچیم مخلصینَ له الدین
جز تو کسی نیست لا الهَ مع الله
اول و آخر، مُهیمن و متکبّر
مونس و محبوب و الرفیق هو الله
یا رب یا ربّنا تقبّل منّا
انّکَ انت الحبیب؛ الله الله
- برای اثبات قافیۀ این شعر شاید این توضیحات هم کافی نباشد: 1- الله جامع همۀ اسم های اوست 2- هر لحظه به رنگی بت عیار برآمد 3- لاتکرارَ فی التجلّی 4- کلّ یوم هو فی شأن