موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
یادداشتی از هاشم کرونی

تشابه سینمای حاتمی کیا و شعرهای قزوه

21 اسفند 1392 04:32 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 3 با 2 رای
تشابه سینمای حاتمی کیا و شعرهای قزوه
خبرگزاری فارس - هاشم کرونی: هنر دفاع مقدس گستره ای وسیع دارد هنری در طول زمان نیست بلکه در عرض زمان گسترش یافته است و به زبان مقدس مقاومت و پایداری مردمان جغرافیای عشق بدل شده است.

در این میان بین اهالی هنر تفاوت چندانی نیست، چه گروه نقاشان جنگ باشی یا رزم نوازی کنی چه قصه نویس دفاع مقدس باشی یا شاعر یا سینماگر، مهم این است که زبان پایداری و مقاومت را بلد باشی آنچنان که من در تماشای سینمای ابراهیم حاتمی کیا و شعرهای علی رضا قزوه تشابه نگاه و زبان و دید را دیده ام و حظی که از شعر این می برم انگار از فیلم او برده ام و لذتی که از سینمای او چشیده ام انگار مربوط به عوالم شاعرانگی این یکی است. چرا؟!

*

حاتمی‌کیا و قزوه هر دو هنرمندانی هوشمندند. هر دو می دانستند و می دانند فرزند زمان خویشتن بودن یعنی چه و سعی دارند در نوشته ها و ساخته هایشان این مهم را به کار ببرند.

هر دو در دوران جنگ از جنگ و بچه‌های جنگ می‌نویسند و می‌سازند. رگه های نگاه منتقدانه را در سینمای دوران جنگ حاتمی کیا می توان یافت و به صورتی پررنگ تر در شعرهای دوران جنگ قزوه به نحوی که او را به عنوان شاعر اعتراض معرفی می کند.

هلا دین فروشان دنیا پرست

سکوت شما، پشت ما را شکست

(قطار اندیمشک – ص 27)

او از خدا چند هزار رکعت طلبکار است

و خاطر خواه جیب های برآمده است

بی خبر از همه جا

برای بنیاد نبوت صلوات می فرستد

و گاه مارکوس را محکوم می کند

تا سیاستش عین دیانتش باشد (ص 35)

اما با پایان جنگ و آنگاه که برخی تصور پایان هنر جنگ به تبع پایان جنگ را در تصور داشتند این درک والای هنرمندانی از نوع حاتمی کیا و قزوه است که راهی تازه را در مقابل هنر جنگ می گشاید. اگر قایل باشیم که جنگ حق و باطل جنگی ابدی است پس باید بپدیریم که هنر جنگ نیز ادامه دارد.

راهکار این هنرمندان دنبال کردن سرنوشت آدم های جنگ در روزگار پس از دفاع مقدس است و به تدریج رسیدن به نقد  و شرح روزگار جامعه ی بعد جنگ. از کرخه تا راین و ساخته هایی نظیر برج مینو و بوی پیراهن یوسف محصول همان نوع نگاهی است که قزوه را به سرایش شعرهای دهه ی هفتادش می رساند.

اگر واکاوی اجتماعی – روانی آدم های جنگ، پس از نبرد توسط هنرمندانی نظیر حاتمی کیا نبود، این گونه در سینمای ما می مرد و در شعر جنگ نیز اگر تلاشی از این گونه که قزوه شروع کرده ادامه یابد (البته از نوع اصیل آن) شعر جنگ نمی تواند با اقبال رو به رو شود.

نفس که تنگ می شود

چفیه ات را با اشک خیس کن

شیمیایی ست! (ص 162)

قزوه درد آدم های جنگ را می شناسد و می داند در هیاهوی روزمرگی ها چه مصائبی بر این آدم ها می گذرد:

آقا!

جایی که لنگه کفش پای چپ بفروشند

سراغ نداری؟ (ص 166)

*

در ادامه ی راه با نگاهی جهانی تر روبه روییم؛ هم حاتمی کیا و هم قزوه هر دو مقاومت را گفتمانی فرامرز و فراجغرافیا می بینند.

ابراهیم حاتمی کیا در سینما و علیرضا قزوه در شعر، یکی خاکستر سبز را می سازد و دیگری می نویسد:

«ماگلای» من

پرندگانت دود می شوند

«ماگلای» من

در آسیابت خون می ریزند

باروت می برند (ص82)

***

باری سخن بسیار است و مجال اندک، اما نباید از یاد برد مقاومت را که عنصر کلیدی تفکر دینی ماست و از نقاش و نوازنده و شاعر و قصه نویس و سینماگر ما مردانی از امت پایداری می سازد.

کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • تشابه سینمای حاتمی کیا و شعرهای قزوه
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.