شهرستان ادب: جلسهی رونمایی از کتاب دانشگاهنامه، اثر طبع عباس احمدی روز شنبه نوزدهم مهرماه، در دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه تهران و با حضور شاعر، رضا رفیع، سعید بیابانکی، ناصر فیض و دکتر محمدرضا جوادی یگانه برگزار شد. این جلسه، در ساعت ١٦ و با قرائت آیاتی چند از کلام الله مجید آغاز شد. رضا رفیع -مجری برنامه- در آغاز، ضمن تشکر از موسسهی فرهنگی هنری شهرستان ادب برای برگزاری این مراسم، اشاره کرد: «توجه به انتشار کتاب، در شرایط دشوار گرانی کاغذ و سرانهی پایین مطاالعهی مردم و کمبودن حضور کتاب در سبد خرید مردم، جای تقدیر و تشکر دارد. مقولهی مورد نظر کتاب آقای احمدی، یکی از مقولات حساس و استراتژیک فرهنگ ما است. از همان اوایل انقلاب این اهمیت نیز مشاهده میشود. این یکی از ویژگیها و وجوه ممیزهای که باعث بازشناسی طنز امروز از طنز قدیم که در توفیق و گلآقا وجود داشت، بحث محتوایی است. به این معنی که دوستان طنزپرداز به جای پرداختن به اموری کلیشهای و نخنما شده به محتواهای جدیدی میپردازند.»

مجری برنامهی پربینندهی قندپهلو، در ادامهی سخنان خود به معرفی صاحب اثر پرداخت: «عباس احمدی، محصول انقلاب است. وی در شب یلدای سال ١٣٥٧ به دنیا آمد. او دارای دو کتاب است که هر دو در مورد دانشگاه است و قالب هر دو کتاب مثنوی است. کتاب نخست مثنوی دانشجویی است که در چهار باب تنظیم شده و کتاب دوم، دانشگاهنامه است که در نوزده باب در اختیار خوانندگان قرار میگیرد. وی در این دو اثر نشان داد که دغدغهی محیط فرهنگی و دانشگاهها را دارد. اینکه یک طنزپرداز از منظری طنز مقولههای مختلف را در محیط دانشگاه ببنید و با زبانی دلنشین، آنها را مطرح کند، یکی از مشخصههای طنز امروز است که آن را از طنز قدیم متمایز میکند.»
وی در ادامهی سخنان خود، در خصوص ویژگیهای این کتاب افزود: «یکی از خصوصیات این کتاب، این است که اشعار با به نام خدا شروع میشود؛ که این کاری است که در آثار بزرگانی مانند حکیم نظامی مشاهده میشود. طنزی که در این کتاب دیده میشود، طنزی است که از روی درد بوده و بنابراین عمیق است؛ وی منظور خود را با استفاده از کلمات و عبارات تازهتر و استفاده از کنایات و استعارات به مخاطب میفهماند. هرمقدار که شعر، به فرهنگ کردم نزدیکتر شود، ماندگارتر میشود و این یکی از نحلههای اصلی است که بسیاری از طنزپردازان و شاعران، زبان خود را به زبان فولکلور و عامی نزدیک میکنند تا به این وسیله در میان مردم ماندگار شوند؛ این کتاب نیز دارای این مشخصه است و از زبانی بسیار ساده و روان برخوردار است. در مقالهای که در روزنامهی اطلاعات چاپ شده و اطلاعاتی در خصوص حمامهای قدیمی در خراسان به خوانندگان میداد، به نقل از یکی از افرادی که در گذشته از حمامهای عمومی استفاده میکردهاست، آورده شدهبود که پدر و مادری پیش از بردن فرزند خود به حمام، تمامی تن وی را با وازلین چرب میکردند تا ترکها و زمختیهای تن او از بین رفته و آمادهی شستوشو شود. دکتر باستانی پاریزی، با الهام از همین داستان، رسالت طنز را در جامعه به همین صورت میداند و مهتقد است که طنز این قابلیت را دارد که زمختیها و کژیهای جامعه را از بین برده و آن را آمادهی حل و اصلاح نماید.»
رضا رفیع، پس از این، از آقایان بیابانکی و فیض دعوت به عمل آورد تا با تشویق حضار سخنان خود را آغاز نمایند. ناصر فیض، ابتدای سخنان خود، نگاهی به وضعیت طنز در بعضی جوامع داشت و اشاره کرد: «در ابتدای کار باید به این نکته توجه کرد که طنز در بعضی جوامع، کاری بس دشوار است. معیارهای نظردهی و قضاوت طنز در کشور ما، معیارهایی تثبیتشده نیست. این کتاب، کتابی کاملا ادیبانه است و نشان از احاطهی وی به دانشگاه است که این احاطه در کنار تسلط بر اصطلاحات روز، رایج و فرهنگ عامه این کتاب را متمایز کردهاست.»

صاحب کتاب «فیض بوک» ضمن تبریک به عباس احمدی برای نوشتن به این کتاب، از آقای بیابانکی دعوت کرد تا سخنان خود را در خصوص این کتاب بیان دارد. سعید بیابانکی، سخنان خود را اینگونه آغاز کرد: «اگر ما فصاحت –به معنای نیکو سخن گفتن- و بلاغت –به معنای سخن نیکو گفتن- را دو رکن اصلی کلام –چه نظم و چه نثر- بدانیم، ترکیب این دو هست که شاعر، سخنور و نویسنده را در تاریخ ادبیات مشخص مینماید. وقتی که شاعر طنزپردازی میکند، به نطر میرسد دو رکن دیگر باید به این دو مورد افزوده شود که ملاحت و ظرافت، این دو مورد است. به نظر بنده، این کتاب در جاهایی دارای هر چهار مولفه را دارا هستند و در جای دیگر خالی از این موارد است. ولی مجموعهی ایشان، مجموعهای خواندنی است. قالبی که در این کتاب انتخاب شدهاست قالب مثنوی است. قالب مثنوی، باید دارای دو مشخصهی اطناب و ایجاز باشد و هیچکدام از این موارد به خودی خود برتریای بر مورد دیگر ندارد. هر کدام از این موارد، اگر به میزان زیادی مورد استفاده قرار گیرد، به شعر آسیب میزند. موتور محرک قالبهایی مانند مثنوی، عنصری به نام روایتگری است که این کتاب به خوبی از آن بهره برده است. من در مجموع این کتاب را مجموعهی طنز سیاسی میدانم؛ چون اگر ما طنز سیاسی را نقد عملکرد دولتمردان بدانیم، میبینیم که این ایراداتی که در این کتاب مشاهده میشود، نقد عملکرد دولتمردان است. یکی از مهمترین مشخصههایی که در این کتاب مشاهده میشود این است که اطناب دارد. در بخشهایی از این کتاب، قافیههایی دیده میشود که به خوبی خلاقیت نویسندهی آن در آن دیده میشود؛ قافیههایی مانند نسل آتی و روغن نباتی یا بقیه و تقیه وجود دارند که ضربه و جذابیت شعر را افزایش میدهد. نقدی که میتوان به این کتاب داشت، این است که پایانبندیهای مناسبی برای این مجموعهها در نظر گرفته نشدهاست؛ این مجموعهها آغاز خوبی داشتهاست ولی چایان آن به خوبی صورت نگرفته و مخاطب را اقناع نمیکند.»
ناصر فیض، پس از اتمام سخنان بیابانکی، در تکمیل سخنان وی افزود: «بخشی از تغییر وزنهایی که در اشعار این کتاب مشاهده میشود، به واژگان دخیلی که وارد زبان فارسی شدهاند مربوط میشود. در این خصوص چندین دیدگاه وجود دارد: بعضی بر این عقیده هستند که واژگان دخیلی که وارد زبان فارسی میشوند، تحت شمول قواعد هجایی زبان فارسی نمیشوند. این واژگان باید به همان صورتی تلفظ شوند که در زبان اصلی تلفظ میشوند. بعضی دیگر بر این عقیده هستند که در هر جایی که شعر طنز اقتضا کرد، باید هجاها را به همان صورت بخوانیم. بر این اساس میتوان گفت که این مورد تا حدی اختیاری هستند. در طنز، بسیاری از رفتارهایی که ما با ارتباط میان کلمات داریم، مجاز شمرده میشود و این امر بهتر است که به صورت آگاهانه اتفاق افتد و نه اینکه در شرایطی رخ دهد که شاعر چارهی دیگری ندارد. شاعر به خوبی توانستهاست که از تمامی ظرفیتهایی که به بهبود شعر کمک میکند، استفاده کند و این کار به کرات و به خوبی مشاهده میشود. یکی دیگر از نقاط قوت این کتاب این است که شاعر بدون اینکه از کلمات رکیک و خارج از عرف استفاده کند، با اشارهای کوتاه و با ظرافت تمام اینها را به مخاطبین یادآوری میکند.»
پس از پایان صحبتهای فیض و بیابانکی، رضا رفیع از دکتر محمدرضا جوادی یگانه از اعضای هیئت علمی دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه تهران، دعوت به عمل آورد تا نظرات خود را در خصوص این کتاب از منظر جامعهشناسی ادبیات ارائه دهد.
دکتر محمدرضا جوادی یگانه، بحث خود را به محتوای کتاب معطوف کرده و از منظر جامعهشناسی نقدهای خود را آغاز نمود: «طنز این کتاب را میتوان نوعی طنز اجتماعی دانست. نوشتن متن و شعر طنز، کاری بسیار دشوار است؛ مشخصهی طنز این است که خواندن آن منجر شود به کسی برخورد. هنگام نوشتن طنز در کنار نقد اجتماعی، باید نقد ساختاری هم باید وجود داشتهباشد و این آن چیزی است که خلا آن در کتاب دانشگاهنامه دیده میشود. تحلیل دانشگاه، وارد سطوحی شدهاست که اصطلاحا میتوان به آن سطوح بیرونی گفت. این در حالی است که از سطح درونی بهتر میتوان این نقدها را انجام داد. به نظر میرسد تصوراتی در خصوص دانشگاه وجود دارد و شاعر این کتاب به این تصورات دامن زدهاست.»
استاد دانشگاه تهران در ادامهی سخنان خود افزود: «طبیعی است که طنز دارای بزرگنمایی و کوچکنمایی است و همین دو خصوصیت طنز را میسازد و فضای آن را ایجاد میکند. وقتی دانشگاهنامه نوشته میشود، باید وجوه مختلف دانشگاه را در بر بگیرد و از اشاره به آنها عدهای حتی قلیل را نگران کند. باختین، اشارهای به امر پلیفونیک یا چندآوایی یا چندسطحی بودن اشاره دارد؛ یعنی متن میتواند چند دسته از مخاطبان را در خطابهی خود در نظر بگیرد. این کتاب را میتوان از این جنبه خالی دانست و این چند سطحی در این کتاب دیده نمیشود؛ بلکه کتاب دارای یک لایهی واحد است که هر مخاطبی با هر گروه سنی میتواند همان را دریافت میکند.»

پس از این، رضا رفیع بخشی از این کتاب که در مورد انقلاب فرهنگی سروده شدهبود را برای مخاطبان خواند. سپس شاعران طنزپرداز شروع به خواندن آثار خود کردند. عباس احمدی، حسن غلامی و سیدجواد میرصفی از شاعرانی بودند که در این جلسه به شعرخوانی پرداختند.
در پایان، رضا رفیع ضمن تبریک به حاضران به مناسبت عید سعید غدیر و تشکر از موسسهی شهرستان ادب، از حاضرین در جلسه تشکر و قدردانی نمود و جلسه را به پایان برد.