شعر عليرضا قزوه براي ميانمار
18 شهریور 1391
15:05 |
0 نظر
|
امتیاز:
با 0 رای
میانمار
هنوز مستعمره است
و آتش تهیه این جنایت
هنوز از انگلستان و واشنگتن تدارک میشود
همیشه پای یک زن در میان است
زنی که از قاهره به تل آویو میرود
از تل آویو به کابل
و هر شب نقشه کشتار را تدارک میبیند
فعالان صلح جهانی
برایش کف میزنند
پسر علیاف خوابش را میبیند
و شاه عربستان عکسش را کنار اجدادش گذاشته است
او همه جا میرود
اعراب شکم گنده از بوی ادوکلنش زبانشان بند میآید
میانمار هنوز مستعمره است
5بعلاوه یک سکوت میکند
کشتارها ادامه دارد
مردی شبیه چنگیز و هلاکو
تین سین
آتش پرستی فاشیست که قبل از همه
بودا را آتش زد
مردی از تار و پود خوک و شراب
با قلبی از لجن و کثافت
برادر دوقلوی زنی که موی بلوند دارد
و آمده است جهان را به هم بریزد
که حالم از شعار دموکراسیاش به هم میخورد
تین سین برادر دو قلوی خانم کلینتون است
خوش خدمتیاش را
با کشتار مسلمانان تمام کرد
حال آن که بودا به صلح میاندیشد
بودا تعلیم آرامش است و دوستی
تین سین اما نواده هلاکوست
پسر غیر شرعی هیتلر است
اگر میدانستم به سانچی نمیرفتم
مجسمه بودا نمیخریدم
چرا که بودا و کریشنا در این کشتار
سکوت کردهاند و
بودای خوابیده در قفسه
انگار قصد بیدار شدن ندارد!
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.