غزلی از حمید روشنایی
نظرت چیست؟ امیدی به من آیا مانده؟
10 خرداد 1394
01:57 |
7 نظر
|
امتیاز:
4.43 با 14 رای
شهرستان ادب: حمید روشنایی از آفتابگردانهای دورۀ چهارم است. این شاعر اراکی، در شعرنشینیهای شهرستان ادب در اراک حضور مستمر دارد و حاضرین جلسه، شاهد پیشرفت روزافزون او در غزلسرایی هستند. شعری که میخوانید، از تازهترین سرودههای این شاعر جوان اراکی است.
جای لبخند تو در سینۀ من جا مانده
عطر موهای تو در خاطرِ گلها مانده
داغِ چشمان تو در سینۀ آیینه نشست
این فقط کار نگاه است، تماشا مانده
سکۀ خواهش اگر رایج بازار تو نیست
دارم امّید، هنوز اشک و تمنا مانده
قسمتم نیست اگر وصل تو در بیداری
مشکلی نیست، هنوز عالم رؤیا مانده
گفته بودی که: «غم از زندگیات دور» ولی
درد و غم سایۀ مردیست که تنها مانده
رفتنت ساده، ولی سخت مرا موجی کرد
موج اخمیست که بر چهرۀ دریا مانده
شمعِ در معرضِ طوفانِ نگاهت هستم
نظرت چیست؟ امیدی به من آیا مانده؟