«چند روایت داستانی رنگارنگ درباره زندگی مستضعفان»
یادداشت مجید اسطیری بر کتاب «سفر معمولاً صبح اتفاق میافتد» علیالله سلیمی
23 شهریور 1394
03:55 |
0 نظر
|
امتیاز:
5 با 2 رای
شهرستان ادب به نقل از مهر: مجید اسطیری از داستان نویسان جوان کشور در نقد بلندی که در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است به تازهترین مجموعه داستان علیالله سلیمی با عنوان «سفر معمولا صبح اتفاق میافتد» نگاهی داشته است. این نقد را در ادامه میخوانیم:
ادبیات داستانی ما در دهه گذشته گونه «داستان آپارتمانی» را آزمود و به کناری نهاد. نه مخاطب عام و نه منتقدان و صاحب نظران اقبال جدی به این تیپ داستان ها نداشتند. شاید داستان آپارتمانی فقط طبع آزمایی بخشی از نویسندگان کشور بود. بر نویسنده و مخاطب ایرانی معلوم شد که داستانی که در حصارهای تنگ اندیشههای قشر اندکی از جامعه بگذرد نظری را به خود جلب نمیکند. این داستانها از طعم و رنگ زندگی تهی بودند و دغدغههایشان چیزی جز روابط همسران (آن هم در چارچوب زندگیهای مرفه یا اشرافی) و کشمکشهای عاطفی قشر تحصیلکرده نبود. فضاهای کوچکی داشتند و انسانها از جذابیت خالی بودند. در سالهای اخیر تمایل داستان نویسان ایرانی به روایت زندگی های پر ماجرای طبقه فرودست، با انسانهای جذاب و ماجراهای شنیدنی مشاهده میشود.
مجموعه داستان «سفر معمولا صبح اتفاق میافتد» اثر نویسنده و روزنامه نگار کشورمان، علی الله سلیمی یکی از همین آثار متاخر است که گواه پشت پا زدن نویسندگان ما به داستانهای آپارتمانی و بازگشت به روایت زندگی طبقه مستضعف و فرودست است.
علی الله سلیمی در این اثر داستانهایی در فضای کارگری، زندگی های درگیر با فقر و تنگدستی، آدمهای درگیر با اضطرار تامین اولین نیازها و به دور از سرگشتگی روشنفکرانه و موقعیتهای عاطفی دلچسب به مخاطب ارائه میدهد. این مجموعه که از ۱۳ داستان کوتاه تشکیل شده مخاطب را با آدمهایی در موقعیتهای تصمیمگیری بر سر اعتقادات، درگیر تنهاییهای ذاتی و دارای عواطف عمیق انسانی روبرو میکند.
تنها ۳ داستان از داستانهای این مجموعه در شهر میگذرند که همان ۳ داستان هم از فضاهای روشنفکرانه و اشرافی به دور هستند. اما ۱۰ داستان دیگر در فضاهای روستایی یا حاشیه شهر اتفاق میافتند که از این میان ۴ داستان در فضاهای کارگری و محیط کوره پزخانه های اطراف شهر میگذرند.
یکی از داستانهای خیلی عمیق این مجموعه داستان کوتاه خیرات مجلس ختم نام دارد. در این داستان شخصیت تنها و گوشه گیر یک نگهبان در محیط کوره پزخانه را میبینیم که پس از طی کردن سالهای عمرش در تنهایی میمیرد.
همه اهالی کوره پزخانه و خانوادههای اطراف مشتاقند تا برای اولین بار در مجلس ختم این پیرمرد خانوادهء او را ملاقات کنند. اما آنجا هم خبری از خانواده یا آشنایان پیرمرد نیست. اگرچه نویسنده بر این نکته تاکید ویژهای نمیکند اما در واقع در صحنه پایانی مشخص میشود که این پیرمرد تنها چقدر برای همه اهالی مهم بودهاست و حالا که نیست نبودش را به شدت احساس میکنند. وجه ضمنی این صحنه این است که همه این کارگران تهیدست در حکم خانوادهء این پیرمرد هستند. و این در واقع پیوندی است که نویسنده در میان انسانهای متعلق به این طبقه ایجاد میکند که اگر محکم تر از پیوندهای خویشاوندی نباشد، سست تر نیست.
در داستان دیگری به نام روباهی در میان ساقههای ذرت نیز شاهد همین پیوندهای عمیق انسانی و اعتقادی در میان آدمهای طبقه فرودست هستیم. این بار یک رانندهء جوان موظف شده است چند سینی حلقه های گره چوب پرده را برای پیرزنی که به تنهایی در یک کاروانسرای دورافتاده زندگی میکند ببرد. اگرچه پیرزن ظاهرا تنها و دور از دیگران زندگی میکند اما میبینیم که فراموش شده نیست. نویسنده با چیره دستی از عناصر محیط و صحنه برای ایجاد یک فضای مبهم استفاده میکند و ناشناخته بودن پیرزن را پر رنگتر میکند. داستان از تعلیق بالایی برخوردار است و مسئلهء اصلی آن تنهایی ذاتی و اولیه انسان است که در بستر اجتماعی طبقه فرودست به خوبی مطرح میشود.
داستان «قوری چینی پدر» که اولین داستان این کتاب است به روایت زندگی و روابط خانوادگی یک کهنه سرباز در سالهای پس از جنگ میپردازد. پدر در این داستان شخصیتی مهجور و دلتنگ از روزگار دارد که همین ویژگی ها باعث میشود با قوری چینی گل سرخیاش و عکسهای یادگاری با همرزمان قدیمش ارتباط عاطفی عمیقی داشته باشد. پدر مهجور و دلتنگ از روزگار نامراد گاه حتی برای مدتی غیبتهای نامعلوم دارد که البته مادر میداند پدر به سراغ رفیق دوران جنگش سید فتاح رفته است. مادر همدم و همراه و دلسوز پدر است و نمونهء یک زن فداکار سنتی ایرانی است که در سایهء سازش و آرامشش زندگی خانوادگی پرتلاطم ترین ورطه ها همانند این افسردگی پدر را هم به سلامت پشت سر میگذارد.
علی الله سلیمی در مجموعه داستان دیگرش، باد برگها را به سمت درهها میبرد هم فضاهای تاثیرات جنگ بر زندگی خانوادگی رزمندگان را آزموده است. حتی دو داستان از آن مجموعه به داستانهای آپارتمانی تنه میزنند. چرا که اگرچه شخصیت اصلی یک رزمنده دوران جنگ است اما داستان در موقعیت یک زندگی جمع و جور آپارتمانی روایت میشود و ما تاثیرات جنگ بر روابط یک کهنه سرباز با همسرش را شاهد هستیم.
به نظر میرسد نویسنده تجربیات خود در مجموعه داستان «باد برگها را به سمت دره ها میبرد» را پشت سر گذاشته و در مجموعه سفر معمولا صبح اتفاق میافتد به سراغ فضاهای متنوع تری رفته است.
در داستان «کبک اورامانژ» نویسنده صحنهای کوتاه ولی تاثیرگذار را نشان ما میدهد. پیرمردی روستایی با بقچه ای پول برای پس گرفتن پسر اسیرش به سراغ نیروهای کموله دموکرات غرب کشور رفته است. اما چیزی که به او تحویل میدهند سر بریده فرزندش درون یک بقچه دیگر است که از بالای کوه برای او پرتاب میشود. روی برفها قل میخورد و به یک توپ برفی بدل میشود و جلوی پای پدر متوقف میشود. تردستی داستانی نویسنده در فلش بکی است که به بهانه حضور یک کبک اورامان به گذشته پیرمرد و کودکیاش میزند و با این فلاش بک تامل برانگیز ظن وحشتناکی را در درون خواننده برمی انگیزد.
تنهایی و غربت، ویژگی بسیاری از شخصیتهایی است که سلیمی در این مجموعه داستان خلق کرده است. در داستان بسیار لطیف فصل کوتاه یک شاخه گرمسیری با تنهایی یک استاد دانشگاه، و در داستان سفر معمولا صبح اتفاق میافتد که مجموعه نام از آن دارد با تنهایی پیرمردی که زنش بی خبر او را ترک کرده مواجه میشویم. گاه میتوانیم این تنهایی را ویژگی روزگار بدانیم و گاه این تنهایی رنگی ازلی ابدی پیدا میکند و خاصیت زندگی به نظر میآید.
آن چه که پیداست علی الله سلیمی در مجموعه داستان سفر معمولا صبح اتفاق می افتد فضاها و قصه های رنگارنگ و متنوعی خلق کرده که عمدهء آنها در زمینه زندگی طبقه مستضعف شکل میگیرند و از رنگ و بوی انسانی سرشارند.
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.
چهارشنبه, 18 فروردین,1400
چهارشنبه, 24 اردیبهشت,1399