شهرستان ادب: درپی واقعۀ منا که جمع کثیری از مسلمانان جهان و هموطنان ما را سوگوار کرده است، شاعران ایرانی نیز به همدردی با خانوادگان این شهیدان پرداختهاند و از بیکفایتی و بیلیاقتی حاکمان عربستان، ابراز خشم و انزجار کردهاند. چه اینکه هرچه میگذرد به جای آنکه داغهای مسلمانان التیام یابد، بر تعداد کشتگان این فاجعه افزوده میشود و مردم داغدار بیش از پیش سوگوار و متحیر میشوند. طبق آخرین اخبار آمار شهدای ایرانی این فاجعه به ۲۳۹ نفر رسیده است. پیش از این چند مطلب با موضوع حادثۀ مکه در عید قربان به طور اختصاصی در سایت شهرستان ادب منتشر شده بود، در ادامه نیز شش شعر تازه از اعضای جوان دورههای آفتابگردان یعنی خانمها فائزه زرافشان، زینب احمدی، ندا نوروزی، زهرا شرفی و آقایان سیدمحمدعلی رضایی و میلاد حبیبی در سایت شهرستان ادب میخوانید:
1) _به یاد قاری شهید، محسن حاجی حسنی کارگر_
قاری، بعید بود نفس کم بیاوری
از حج برایم آه دمادم بیاوری
سوغات ما تلاوت تو پای کعبه بود
رفتی که عطر سورۀ مریم بیاوری
با آیههای سورۀ کوثر روان شدی
تا از زلال چشمۀ زمزم بیاوری
گفتم اگر برای تو زحمت نمیشود
لطفی کنی برام کفن هم بیاوری
حالا شنیدهام کمرت زیر تشنگی...
نشنیدهام به ابروی خود خم بیاوری
این حنجره چگونه لگدکوب شد عزیز؟!
مادر بعید بود نفس کم بیاوری
فائزه زرافشان، دورۀ چهارم، میبد یزد
2)
هان مپرس از گلوی بیآواز، سوز آواز بیگلو شده را
خودت از این گلوی تشنه در آر، دستۀ خنجر فرو شده را
چقدر خلق را سیاه کند، که بخندد که قاه قاه کند
کاش این همهمه تباه کند، کار این ملحد دورو شده را
دل آدم عجیب میپوسد گر شود راه مستی او سد
خاصه وقتی که تیغ میبوسد لب آمادۀ سبو شده را
از قضا باز دست او مشت است که به خون حسین آغشته است
ته هر قصه خسروی کشته است هر که با عشق روبهرو شده را
حال ای نانخوران آل سعود باز آنقدر استخاره کنید
تا کلاغان غرب چاره کنند کار قابیل گرگخو شده را
گرچه خود انفجاری از دردیم، ای دل خون کعبه! نامردیم -
ما اگر از تو در نیاوردیم، آخر این خنجر فرو شده را
سیدمحمدعلی رضایی، دورۀ چهارم، از شهر رفسنجان
3)
تلویزیون نشان میدهد
کربلای سال ٩۴
دوربینها زوم کردهاند روی پیراهنت
که چرخ خیاطی دور آستینش ندوید
شبیه آخرین پیراهن علی بابا همسایه بود
قرار بود
یک رکعت نماز باران در سجادهات جا بماند
آن را به خانه بیاوری
آویزان کنیم روبروی ایوان
برای روزهایی که پریشانی
نشانیاش را
گم میکند
و سر از خانهمان در میآورد.
خبرها نتوانستند
ریز مکالمات تو را
در عرفه به بادهای سرگردان مخابره کنند
دوربینها نمیدانند
برای کدام کبوتر دست تکان داده بودی
در آخرین پلان
قبل از اینکه
ولیعهد با ابلیس سلفی بگیرد
رو به کربلا شهید میشوی
تا توپخانهها عقب نمانند
از گلدوزی گلوله
روی دامنهای گلدار دختران یمن
و صدای ضجههای زنی
روی چرت بعدازظهر پادشاه
رژه نرود
حالا ولیعهد فرصت دارد
تا اسمهایی که زیرنویس میشوند را
ماستمالی کند
و ما فرصت داریم
نرگس را جای گلایول عوض کنیم
و خواهر کوچکم فرصت دارد
تا آرزو کند چمدانت به خانه نرسد
دوربینها !!!
لطفاً
روی لبهای پدرم زوم کنید...
زهراشرفی، دورۀ چهارم، نیشابور
4)
خونبها آرامبخش قلب ناخرسند نیست
هر هلال اینبار شمشیریست نو، لبخند نیست
کیستی ای نامسلمانِ شکمپرورده که
بشکۀ نفت عربها هم به تو مانند نیست؟
مرگتان باد ای بنیسفیان که در چشمانتان
کعبه جز «سنگی برای خوردن سوگند» نیست
آه ما گیراست؛ مانند تبر کوبنده است
پای این بیدی که میبینم به جایی بند نیست
مثل آن زاهد که در زیر عبا پیمانه داشت
باطن این قوم چیزی که نشان دادند نیست
فکر تابوتی مقاوم کن برای لاشهات
عمر زالوهای خونآشام جز یک چند نیست
میلاد حبیبی، دورۀ چهارم، خمینی شهر
5)
تویی که با بد و خوبم همیشه سرکردی
خدا کند که سلامت به خانه برگردی
بیا بگو که خبرهای شهر شایعه است
برای خواهرت از حج تبرک آوردی.
بیا بگو که دروغ است درحوالی درد
کسی نیامده حتی، برای همدردی
وخواب بوده تمام خیالهای دلم
منا کجا و حریمی برای نامردی!!
دوباره خیره نشستم به پای این اخبار
دوباره بی خبری..ابتدای دل سردی..
اگر چه ساکتی و بی جواب مانده دلم...
فقط بگو چه بخوانم که زود برگردی...
ندا نوروزی، دوره سوم، تهران
6)
پیش چشمان بیتفاوت مرگ زائری زیر دست و پا رفته
وکسی جز خدا نمیداند بر دل مادرش چهها رفته
آن طرفتر میان جمعیت کسی آرام روضه میخواند
روضۀ تشنگی، عطش، گرما ذهنها سمت کربلا رفته
صوت قرآن دلربای کسی توی گوش منا نمیپیچد
قاری آیههای نورانی چه غریبانه تا خدا رفته
این شیاطین تمام کور و کرند دستهای تو را نمیگیرند
دستهای تو را که در عرفات عصر دیروز تا سما رفته
اجر این حاجیان به دست خداست همه انگشتها به سمت شماست
دین ندارید گرچه آل سعود ولی آزادگی کجا رفته؟
زینب احمدی، دورۀ چهارم، اصفهان