شهرستان ادب: در هفتمین روز از واقعۀ منا، درحالیکه آخرین آمار سازمان حج و زیارت درخصوص کشتهشدگان حجاج ایرانی 464 نفر اعلام شده است، در ادامۀ اشعاری که به مناسبت این فاجعه در سایت شهرستان ادب منتشر شده بود، به خوانش اشعاری در حال و هوای این اندوه فراموش ناشدنی، میپردازیم:
1)
ظاهراً دنیا برای قاصدکها کوچک است
شانۀ دریا برای ماه صحرا کوچک است
خوشخبر رفتند اما بیخبر پرپر زدند
این خبرها که برای قوی دریا کوچک است
از کبوتر، انتظارِ ماندگاری نابجاست
بیقراری می کند، اینجا و آنجا کوچک است
موجموجِ مرد و زن در سینۀ دریا تپید
اشک دریا هم درآمد؛ این غم آیا کوچک است؟
کشتی دریازده محتاج باد شرطه نیست
تا تکبر میفروشد، باد بادا، کوچک است
مرغ دریا در عزای مرگ ماهیها گریست
کوسه در فکر دریدن، این تماشا کوچک است؟
در طواف کعبه حاجی غرق دریای مناست
با صدفها کاش میماندم چه اینجا کوچک است
مادری میگفت «گیرم خرد شد پهلوی من
این مصیبتها فدای خاک زهرا، کوچک است.»
تنگنای کوچه، دیوار مزاحم، العطش
دستبسته، خسته پهلو، وَه چه دنیا کوچک است
دختری در خیمۀ خالی نشسته منتظر
مادری گوید خدایا او که حالا کوچک است
یاد میآرد که روزی از پدر پرسیده بود:
«از چه تنها شد رقیه؟ او که بابا کوچک است!»
بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا...
باشد این قربانیِ معبود یکتا، کوچک است
ماتم شام غریبان منا یا کربلاست؟
این غم جانکاه را امروز و فردا کوچک است
طاهر زارعی، بوشهر
2)
یمن و شام و جنگ و خونریزی
دلت آقا گرفته بود امسال
میرسی کی سوار جادۀ عشق؟
نرسیده زمان استهلال!؟
خیمهخیمه به جستوجو بودند
که ببینند روی ماهت را
آرزوی دل همه این بود
بوسهباران کنند راهت را
روضهخوان خیمه را به وجد آورد
روضۀ مشک و دست سقا بود
در زلالیِ اشک حاجیها
جلوات حسین پیدا بود
آه حاجیِ حج نیمه تمام!
عید قربان کجا و عاشورا
جبل الرحمه، خاطرات حسین
دردودلهای سید الشهدا
عرفات و دعا و زمزمهها
جان به قربان کام عطشانت
«و فدیناه...»، روضه شد جانسوز
بدن چاکچاک و عریانت...
عید قربان رسید و تشنهلبان
عید قربانشان قیامت شد
در طلوعی که آرزو کردند
قسمت عدهای شهادت شد
لیلة قدرشان چگونه گذشت؟
که محبت خرید آنها را
پس رقم زد که حجشان مقبول
و چنین برگزید آنها را
چقدَر بغض در گلوشان بود
حاجیانی که تا منا رفتند
آه تقدیر عدهای این شد
از منا سوی کربلا رفتند
حرم امن و حرف ناامنی
موسم حج و کاروان در راه
آل فتنه دوباره صف بسته
با یزید زمانه شد همراه...
فاطمه نانیزاد، تهران
3)
وقتی عرفات خالی از عرفان است
رمی جمرات بازی شیطان است
حج تو جهاد است زمانی که حرم
در تولیت آل ابوسفیان است
مصطفی محدثی خراسانی
4)
خبری تازه شهر را پر کرد
خبری ناگوار و رقتبار
تیتر اصلی حکایت از این داشت
که خیانت دوباره شد تکرار
ابتدا روز یازده سپتامبر
سنگ بر زائران حق بستند
همه دیدند نوکران یهود
تا چه حد بیمروت و پستند
خون آن ماجرا نخشکیده
باز بر جان مردم افتادند
بردههای سیاهبخت چه خوب
پیش ارباب دم تکان دادند
لاشخورهای منطقه امسال
عید را بر همه عزا کردند
کاسهلیسان بیصفت این بار
جان حجاج را فدا کردند
شأن والای خاندان سعود
کمتر از یک مترسک چوبی است
طی این سالها نشان داده
سگ تعلیمدیدۀ خوبی است
آفتابی دوباره میتابد
یخ این قصه آب خواهد شد
شک نکن طبق آیۀ قرآن
قوم ظالم عذاب خواهد شد
عزم طوفان دیگری در ماست
رخش حمله به خائنان زین است
و یدالله فوق ایدیهم
آخر شاهنامه شیرین است
در دل شب به گوش خاموشان
ما ندای بلند تکبیریم
از شما گرگها به زودی زود
انتقامی درست میگیریم
در مسیر ولایت و قرآن
محکم و استوار میمانیم
عید قربان بعد در مکه
پشت مولا نماز میخوانیم
محمدصادق آتشی، یزد