شهرستان ادب: همزمان با موضعگیری صریح و شفاف رهبر معظم انقلاب در خصوص بیکفایتیهای دولت عربستان و کارشکنیهایی که در ادامۀ فاجعۀ منا از سمت این دولت صورت گرفته است، شاعران جوان همچنان نسبت به این واقعه عکسالعمل نشان داده و جریان شعری فاجعۀ منا را قطع نکردهاند. در جدیدترین شعر این جریان، اثری میخوانیم از محمدرضا حسینزاده بازرگانی، عضو دورۀ دوم و تکمیلی آفتابگردانها از استان مازندران. در بیت پایانی این شعر نیز شاهد پدیدۀ «رستاخیز شعر» همراه با واقعیتهای جامعۀ امروز هستیم.
دوباره مامِ وطن داغى از پسر دارد مگر دوباره خبر از کدام شر دارد صداى شیون ایران بلند شد، اما گمان كنم كه جهان گوشهاى كر دارد شنیدهام كه سفر آخرین سفر شده است شنیدهام كه مِنا چشمهاى تر دارد شنیدهام كه زنى گوشِ جان به اخبار و نگاه منتظرى هم به سوى در دارد خبر كمرشكن است و رساندنش دشوار كدام قاصدكى اینچنین جگر دارد؟! نسیمِ غمزده این پردههاى رنگین را چگونه از در و دیوارِ خانه بردارد؟ در آسمانِ سفر، لحظههاى آخر دید نشسته عقربی و خانه در قمر دارد زمانِ بدرقه حرفى عجیب زد، همچون كسى كه كامل از آیندهاش خبر دارد: «ﻫﻼﮎِ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥِ ﻋﺸﻖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﮐﺠﺎﺳﺖ ﻣﺮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺳﺮ ﺳﻔﺮ ﺩﺍﺭﺩ»* *تضمین از سعدی
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز