گل فراوان است، رنگ در رنگ این بهار پر طرب زنده است
دشتها شاداب، در شكوه نخلها ذوق رطب زنده است
وادی توحید در وفور چشمههای فیض رب زنده است
صبح نزدیك است، صبح در تصنیفهای نیمهشب زنده است
عاشقان هستند، شعرهای عاشقانه لب به لب زنده است
گریهها خندان، شادمانیها در این رنج و تعب زنده است
دستهای شوق، در قنوت گریههای مستحب زنده است
فصل طوفان است، سنگها در دستها آواز میخوانند
قدس تنها نیست، در سراپای جهان این تاب و تب زنده است
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز