موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu

یادداشت نیلوفر بختیاری بر کتاب قفس تنگی

15 اسفند 1395 14:51 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 4 رای
یادداشت نیلوفر بختیاری بر کتاب قفس تنگی

شهرستان ادب به نقل از فارس : حسنا محمدزاده را می‌توان از بانوان شاعر پر کار به شمار آورد؛ خصوصا در حوزه‌ غزل. از او تاکنون تعداد هشت مجموعه‌ در قالب‌های غزل و مجموعه رباعی منتشر شده است. مجموعه‌ غزل «قفس‌تنگی» نیز از جمله این آثار است که اخیرا از سوی انتشارات شهرستان ادب منتشر شده است. این مجموعه شامل ۳۱ غزل است که عمده مضمون آنها را اشعار عاشقانه تشکیل می‌دهد‌‌؛ به علاوه‌ چند سروده‌ آیینی و وطنی.

در نظر اول نامی که شاعر برای این مجموعه انتخاب کرده، دارای جذابیتی‌ست که مخاطب را به خواندن اشعار ترغیب می‌کند. نامی که رنگ‌وبوی آن کم‌وبیش در اشعار این مجموعه نیز وجود دارد. خصوصا با توجه به طرح جلد کتاب( سیب‌های در قفس)، شاید بتوان گفت مقصود شاعر از قفس‌تنگی، اشارهٔ ظریفی‌ به ماجرای هبوط آدم و حوا باشد که در غزل «طرح صلیب» (ابیاتی از این غزل در پشت جلد مجموعه درج شده) نیز به این تلمیح غیر مستقیم توجه داشته است:

«...نیم خورده روی دست زندگی افتاده است

از بهشت گونه‌هایت هرچه سیبم داده‌اند

...

من زمین را دوست دارم با تمام تنگی‌اش

راضی‌ام از اینکه چشمانت فریبم داده‌اند...»

(«طرح صلیب»/ص۵۵)

به همین دلیل می‌توان گفت قفس‌تنگی روایتی‌ست از  عشق‌های زمینی.

اوزان این مجموعه از نظر تنوع در حقایقمان قرار دارد. شاعر بیشتر به بحر رمل اقبال داشته است و بیش از یک-سوم آثار این مجموعه در این بحر هستند.

در شعر حسنا محمدزاده عناصر طبیعت حضور پررنگی دارند. گاه نیز شاعر برای بیان مقصود خود از تلمیحات و اشارات تاریخی بهره گرفته است. اما در میان تعبیرات و استعاره‌های ذهنی او، واژه‌های دریا، دریاچه، رود، ساحل، ماهی، صدف، طوفان، صخره، و به عبارت دیگر عناصر دریایی، به کرات استفاده شده و شاید حتی بتوان گفت این واژگان بخش وسیعی از تصاویر شعری مجموعه را دربرگرفته‌اند. برای پرهیز از اطناب تنها به برخی از این ابیات اشاره می‌کنم:

-«خودت به صخره سپردی عنان دریا را

که برنگشته به ساحل هنوز قایقمان»

(«شور سابق»/ص۲۵)

-«من شدم رود، به شرطی که تو دریا بشوی

راه پرپیچ‌وخمی طی شده، هستی یا نه؟»

(خمرهٔ پنهانی/ص۱۳)

-«تو به دریا ریختی و من کماکان ماهی‌ام

باز هم ای رود ممنون از همین همراهی‌ام»

(«کوله‌بار»/ص۷)

-« روزی به دریا می‌رسد ذرات آدم‌برفی‌ام

بوی بهارت باز هم پیچیده بین برف‌ها»

(«نقاشی»/ص۴۹)

-« ابرهای بغض در رویای بارانی شدن

سینه‌ها دریاچه‌ای در حال طوفانی شدن»

(«حس پشیمانی»/ ص۱۱)

- «چه ترسی در وجود کوسه‌ها انداختی، دارد

بریده می‌شود در قعر دریا حکم اعدامت...»

(«جام جم»/ ص۶۱)

حتی در این مجموعه غزلی با نام «دریا» نیز وجود دارد که در آن دریا به حالت سمبل، و به عنوان نماد یک زن به کار رفته:

«دریا زنی با گیسوان موج در موج است

با تورهای تشنه حس درهمی دارد

صیادهای گیج بندر می‌شناسندش

مویش سفیدی می‌زند، پشت خمی دارد..»

(«دریا»/ ص ۱۷)

که این تعبیرات، در ابیاتی بسیار خیال‌انگیز و زیباست. غزل «دریا» پایان بسیار محکمی نیز دارد! :

« آغوش تو امواج را آرام خواهد کرد

ساحل همیشه شانه‌های محکمی دارد»

گذشته از قوت تشبیهات و استعاره‌های دریایی شاعر، شاید تعدد و تکرار آنها در عین درخشندگی، در برخی غزل‌ها، کمی در خواننده ایجاد ملال کند و به توقف و تکرار مضامین بینجامد. در برخی غزل‌ها نیز تزاحم تصاویر، انسجام محتوایی و ارتباط عمودی ابیات را دچار نارسایی کرده است.

مانند غزل «عکس دو تایی» که با وصف گرداب و ماهی و قلاب آغاز می‌شود:

«میمیرم اگر در تب گرداب بمانی

ماهی شوی و همدم قلاب بمانی»

اما در بیت سوم ناگهان و بدون مقدمه، به تصویر عکس دوتایی می‌رسد، و در بیت‌های بعد نیز به تصاویری چون تسبیح و محراب ، قلعه‌ی احساس و خاک کویر ختم می‌شود:

«تسبیح شدم ، دست به دست تو سپردم

تا هم‌نفسم گوشهٔ محراب بمانی

این قلعهٔ احساس تو، این خاک کویرم

کاشان شده‌ام تا تو مرنجاب بمانی»

(«عکس دوتایی»/۲۳)

درک این تزاحم و پراکندگی تصویر ممکن است تا حدی در مخاطب، ایجاد سردرگمی کند.

از آثار موفق این مجموعه می‌توان به غزل‌های «ستارهٔ دنباله‌دار»، « شعر خیالی»، «نقطهٔ پایان»، «کشور غم»، «قرار»، «نقاشی»، «طرح صلیب»، «سرمشق» اشاره کرد؛ که از نظر صمیمیت و روانی زبان، تازگی ردیف، تشبیهات، تصویرسازی و ... دارای قوت هستند. شعرهای خوب و بیت‌های خوب در کتاب «قفس‌تنگی» کم نیست بنابراین، عموم مخاطبان از مرور شعرها راضی و خرسند خواهند بود. به عنوان شاهد مثال به ابیاتی از غزل «نقاشی» اشاره می‌کنم:

«افتاده‌ام از شاخه‌ای خشکیده بین برف‌ها

یک پرتقال خونی غلتیده بین برف‌ها

شاید مرا یک روز ابری زیر پای عابران

چشمان گنجشک فضولی دیده بین برف‌ها

شاید مسافر بوده‌ام یک روز اما زندگی،

دنبال من یک کاسه خون پاشیده بین برف‌ها...»

(«نقاشی»/ص ۴۹)

در پایان باید بگویم دوست دارم در مجالی دیگر و در قالب یادداشتی جداگانه، دربارهٔ این مجموعه، در کنار هفت مجموعهٔ دیگر شاعر نیز به قضاوت و سنجش دقیق‌تری بپردازم.


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • یادداشت نیلوفر بختیاری بر کتاب قفس تنگی
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.