موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu

درخشش آفتابگردانی‎ها در چهارمین کنگره ادبی ام‎ابیها

16 اسفند 1395 14:05 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 1 رای
درخشش آفتابگردانی‎ها در چهارمین کنگره ادبی ام‎ابیها

اختتامیة چهارمین دورۀ «کنگره ادبی ام ابیها» در تاریخ ۱۱ اسفند در جوار مقبرة شهدای گمنام برگزار شد. این کنگره که مخصوص خواهران طلبۀ سراسر کشور بود، از طرف حوزۀ علمیۀ بانو امین و با موضوع «زهرا از نگاه امام علی(ع)» برگزار شد.

به گفتۀ سرکار خانم زیبایی‌نژاد، دبیر این کنگره، هیچ‌یک از آثار ارسالی، تحت عنوان اصلی قرار نگرفته بود. به همین دلیل چهار اثر اول، به عنوان آثار قابل تقدیر شناخته شد. اسامی این افراد که سه‌تن از آن‌ها  جزء دوره‌های آفتابگردان‌ها هستند، بدین شرح می‌باشد:

۱ـ خانم طیبه عباسی، عضو دورۀ چهارم آفتابگردان‌ها (قم)

۲ـ خانم عاطفه جوشقانیان، عضو دورۀ پنجم آفتابگردان‌ها (قم)

۳ـ خانم زهرا سپه‌کار، عضو دورۀ ششم آفتابگردان‌ها (اصفهان)

۴ـ خانم عفت خادمی (نیشابور)

 

هم‌چنین خانم بشری صاحبی و فاطمه بیرامی که از بانوان دورۀ تکمیلی آفتابگردان‌ها هستند، از دبیران این کنگره بودند.

این مراسم با تلاوت قرآن مجید آغاز شد و با سخنرانی مدیریت محترم حوزۀ علمیۀ بانو امین ادامه یافت. مهمانان برجسته‌ای در حوزه شعر و نویسندگی، روشنایی‌بخش این محفل بودند.

سرکار خانم سیمین‌دخت وحیدی که مهمان ویژۀ این مراسم بودند، با شعرخوانی خود به این مراسم رونق بخشیدند.

از برنامه‌‌های دیگر این مراسم، خواندن آثار برگزیده بود. زهرا سپه‌کار به عنوان یکی از برگزیدگان و فریبا یوسفی به عنوان شاعر مهمان به شعرخوانی پرداختند.

از دیگر برنامه‌‌های این مراسم، دکلمه‌خوانی زینب فروتن، همسر شهید مدافع حرم، روح‌الله قربانی و تقدیر از ایشان بود.

در این بخش از مراسم به همۀ حضار، کبوترهای سفالینی اهدا شد که حامل بخشی از وصیت‌نامۀ شهدای مدافع حرم و عهدنامه‌ای با ایشان بود.

از نویسندگان کشوری، سرکار خانم سارا عرفانی و وجیهه سامانی نیز دعوت شده بودند. یکی از جذاب‌ترین بخش‌های مراسم، اجرای گروه تئاتر حنانه بود. این تئاتر که بخشی از صحنه‌های قیامت را ترسیم می‌کرد، در رابطه با شفاعت حضرت زهرا (س) و نظر ویژۀ پروردگار به پیروان آن حضرت بود.

هم‌چنین مراسم سوگواری حضرت زهرا (س) به این برنامه، رونق معنوی بیشتری بخشید. در پایان، این کنگره با تقدیر از آثار برگزیده به کار خود خاتمه داد.

 

اشعار برگزیدگان:

 

زهرا سپه‌کار:

 و اما حزنی فسرمد...

و اما حزن من بعد از تو پایانی نخواهد داشت
و اما شام من، ماه درخشانی نخواهد داشت

ببین این خسته را زهرا که بی‌لبخند تو حتی
برای بی‌تو ماندن یک نفس، جانی نخواهد داشت

و اما قلب من از داغ می‌سوزد شبیه در
و این آتش که من دیدم، گلستانی نخواهد داشت

بیا عمار، قرآن را به سر گیریم پنهانی
که تشییع شب قدرم، مسلمانی نخواهد داشت

بگو راحت بخواب ای شهر، شب‌های سیاهت را
که بعد از او مدینه، بیت‌الاحزانی نخواهد داشت

به ناحق بسته‌اید این ریسمان بر دست مظلومی
از این پس نیز بسم الله، رحمانی نخواهد داشت

چه رازی دارد ای مادر، شهیدان تو گمنام‌اند
و دوران، مثل این مردان، شهیدانی نخواهد داشت

نمی‌دانی چرا مادر، عزیز ما نمی‌آید
مگر یوسف در این بازار، خواهانی نخواهد داشت؟

و اما بعد، خورشیدی می‌آید، خوب می‌دانم
که گفته این شب تاریک، پایانی نخواهد داشت؟
!

 

طیبه عباسی:

 تا پیمبر بود، چشمان تو بارانی نبود
سهم تو از زندگی، هرگز پریشانی نبود

چارچوب خانه‌ات هر روز، ذکری تازه داشت
صحبتی در آن به جز آیات قرآنی نبود

جانمازت پهن می‌شد روی بال جبرئیل
هیچ‌جا مانند این سجاده، نورانی نبود

ای بهار خانۀ حیدر! نمی‌رفتی اگر
کوچه‌های شهر در خواب زمستانی نبود

هیزم آوردند، ابراهیم در آتش نشست
شعله‌ها خاموش شد، اما گلستانی نبود

مرگ آسان است ... آه، اما برای کودکان
دل بریدن از تو قطعاً کار آسانی نبود

سال‌های سال یک پرسش مرا آتش زده
اینکه در آن کوچه‌ها آیا مسلمانی نبود؟

 

 

عاطفه جوشقانیان:

 

عطر بهار از جانب دالان می‌آید
دارد صدای خنده از گلدان می‌آید

این کوچه‌ها را آب و جارو کرده باران
این اولین روزی است که مهمان می‌آید

این اولین روزی است که افطار خود را
دادی به آن
  مسکین که در قرآن می‌آید

حالا دوباره بوی نان پیچیده اما
دارد یتیمی خسته، سرگردان می‌آید

مثل گلوبندت اسیری را رها کن
امشب اسیری بی‌سر و سامان می‌آید

ما نیز مسکین و یتیمیم و اسیریم
ما مرده‌ایم و با تو در ما جان می‌آید

از برکت نانی که بخشیدید، هر سال
 
بر خاک گندم‌زار ما  باران می‌آید

شیراز، قم، مشهد، خدا را شکر بانو
عطر تو از هر گوشۀ ایران می‌آید

هرگز نمی‌گنجید در وصف قلم‌ها
مدح شما در سوره
  انسان می‌آید ...

 

 عفت خادمي:

مبعوث می‌شوی
با چادری از ستاره‌هایی روشن
برای کودکانی که با یک بغل اندوه
به کنج مهربانی‌ات می‌خزند
و تو با عنایت دستانت
قلب دستاس‌ها را
به تپش در می‌آوری
گندم‌ها، تسبیح‌های رقصانی می‌شوند
که آرام از لای انگشتان‌ات سُر می‌خورند
تا عطر نان، کابوس‌ها را خط بزند
و پروانه‌ای کوچک
در پیله‌اش خواب بلوغ را ببیند
بی‌ آن که از دسیسۀ دیوارها
  بویی برده باشد
وقتی دری در آغوش‌ات ضجه می‌زند
و آتش،خیال خام‌اش را
به دامن‌ات گره می‌زند
بانو!
مردم این شهر
قرن‌هاست به آسمان چشم دوخته‌اند
بی آن که ستاره‌ای رصد کرده باشند
باید یک نفر
زنبیلی پر از ستاره‌های روشن بیاورد
کسی که عطر پیراهن‌اش
شبیه عطر چادر شما باشد ... .

Description: https://ssl.gstatic.com/ui/v1/icons/mail/images/cleardot.gif

 


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • درخشش آفتابگردانی‎ها در چهارمین کنگره ادبی ام‎ابیها
  • درخشش آفتابگردانی‎ها در چهارمین کنگره ادبی ام‎ابیها
  • درخشش آفتابگردانی‎ها در چهارمین کنگره ادبی ام‎ابیها
  • درخشش آفتابگردانی‎ها در چهارمین کنگره ادبی ام‎ابیها
  • درخشش آفتابگردانی‎ها در چهارمین کنگره ادبی ام‎ابیها
  • درخشش آفتابگردانی‎ها در چهارمین کنگره ادبی ام‎ابیها
  • درخشش آفتابگردانی‎ها در چهارمین کنگره ادبی ام‎ابیها
  • درخشش آفتابگردانی‎ها در چهارمین کنگره ادبی ام‎ابیها
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.