شهرستان ادب: «در اخبار نبشسته است» تازهترین ستون سایت شهرستان ادب است. هشتمین در اخبار نبشته است جمعۀ گذشته منتشر شد. در نهمین مطلب «در اخبار نبشسته است» از شما دعوت میکنیم گزیده اخبار مهم هفته با موضوع کتاب و ادبیات -در ایران و جهان- را به روایت شهرستان ادب بخوانید :
1یک ماه پیش، خبر درگذشت نویسنده مشهور ناصر ایرانی را خواندیم و در همین ستون نیز، از این داستاننویس و نمایشنامهنویس، مختصر ذکری کردیم. هفته گذشته، بار دیگر یاد ناصر ایرانی با خاطرهای که عباس ملکی تعریف کرد زنده شد. ملکی که زمانی مدیر دفتر نشر فرهنگ اسلامی بود، از روزی گفته است که قرار بود هیئت تحریریه دفتر نشر خدمت مقام معظم رهبری برسند. ناصر ایرانی نیز که در آن ایام با این دفتر همکاری داشت، طبعاً به همراه بقیه در این دیدار حضور مییافت.
رضا رهگذر که او را بیشتر بابت برنامه «قصه ظهر جمعه» به خاطر داریم که در دهه شصت اجرا میکرد، مخالف حضور ایرانی بود، چنانکه آقای ملکی روایت کرده است: «آقای رهگذر به من گفت: "بهتر است آقای ایرانی را با خود نبریم، حضرت آقا ناراحت میشوند." من متعجبانه پرسیدم: "چرا باید ناراحت شوند."
حالا بشنویم بقیه ماجرای دیدار را از زبان آقای ملکی: «در این ملاقات، اتفاقا آقای ایرانی هم حضور داشتند، و قرار شد من افراد را معرفی کنم. به ایرانی که رسیدم، رهبر انقلاب فرمودند: "بهبه، آقای ایرانی کجا بودید؟" ایرانی هم گفت: "کمی کارهای محیطزیستی می کنم و گاهی هم کتاب مینویسم." آقا فرمودند: "من کتابهای شما را اکثرا خواندهام. «زنده باد مرگ» کتاب خوبی است." و بلافاصله آقا به محافظانشان فرمودند: "به کتابخانه من بروید، قفسه فلان، ردیف فلان، چند کتاب از آقای ایرانی وجود دارد، آنها را سریع برایم بیاورید." کتابها را باز کردند و متوجه شدیم که رهبر انقلاب بر حاشیه هر صفحه مطلبی را تقریر کرده بودند، حتی در چند صفحه آخر نظراتشان را صراحتا نوشته بودند. آقای ایرانی متعجب رهبر انقلاب را مینگریست.»
آقای ملکی خاطره دیگری نیز تعریف کرده است که شنیدن آن درسآموز است: «در بازدید از نمایشگاه کتاب، [یکی از مسئولان وقتِ وزارت ارشاد] به آقا فرمودند: "ما کار موفقیتآمیزی در سروش انجام دادیم، در واقع کتابهای شکسپیر را که مسائل اخلاقی در آنها وجود داشت سانسور و حذف کردهایم." این سخن آقای مسئول برخورد جدی رهبر انقلاب را دربرداشت. آقا فرمودند: "مگر کسی میتواند به کتابهای شکسپیر دست بزند؟"
2اسماعیل آذری را دیگر نه تنها در روستاهای کهکیلویه و بویراحمد، که در همه ایران میشناسند، شاید نه به اسم، بلکه با عنوان «طلبه قصهگو». او روحانی جوانی است که از چند سال پیش، پا جای پای محمد بهمنبیگی، معلم نامدار عشایر گذاشته است، مدام به دل جادههای شنی و آسفالت و سنگلاخی زده است تا کودکان را با قصهها آشنا کند و از این طریق به آنان اندیشیدن بیاموزد.
او که از بس با مشکلات آموزشی سر و کله زده است، حالا متخصص این موضوع شده است: «در نظام آموزشی ما در بهترین شرایطش هم فرصت گفتگو در میان دانشآموزان نیست. معلم چیزی را سر کلاس میگوید و آنها آن را حفظ میکنند. من قصه را انتخاب کردم که ذهن آنها را به چالش بکشم.» و «مهمترین معضل بچههای روستایی نداشتن معلم خوب است. اگر ساختمان هم خوب باشد تا معلم خوب نباشد اتفاقی نمیافتد.»
طلبه قصهگو خاطرات خودش را از این سفرها -که گاه با همراهی همسرش انجام میشود-، در شبکههای اجتماعی منتشر میکند و حالا هواداران فراوانی یافته است. او نه فقط قصه میخواند، بلکه به بچههای فقیر صبحانه مختصری میدهد و اگر وسعش برسد و از پولی که مردم به حسابش میریزند، ته کارتش چیزی باقی بماند، میکوشد تا مشکلات مدارس را نیز حل کند: کمک به زیباسازی مدرسه، کمکهزینه برای ساخت دستشویی و حمام برای مدرسه یا برای کل روستا و کارهایی از این قبیل.
موفقیت اسماعیل آذری باعث شده تا طلبههای حوزهای که تدریس میکند هم هر شب به مساجد بروند و برای بچهها قصه بخوانند. او باور دارد که «طلبهها را باید از همان نوجوانی ترغیب و تشویق کرد به فعالیتهای ریشهای». از نظر او، یکی از فعالیتهای ریشهای همین قصهخوانی برای کودکان است.
3امسال را باید سال رسواییهای جنسی در غرب بنامیم. دامنه این رسواییها از هالیوود فراتر رفت و به برگزارکنندگان جایزه پولیتزر هم رسید: جونو دیاز، برنده پیشین جایزه پولیتزر و رییس هیئتمدیره این جایزه مهم، متهم شد که چندین زن را آزار داده است و به همین دلیل از مقام خود کناره گرفت. اما حالا از این اتهام تبرئه شده است و دوباره به جایگاه سابق خود برمیگردد. این خبر شاکیان او را که اغلب زنان نویسندهاند، بسیار ناراحت کرده است.
مونیکا بیرن، نمایشنامهنویس و یکی از شاکیان این نویسنده، با شنیدن این خبر نوشته است: «به سختی نفس میکشم. حالا جونو دیاز منصبی را دوباره در اختیار دارد که به او در برابر زنانِ جوان قدرت میدهد.» منظور این زن داستاننویس همین موقعیت شغلی دیاز است که در تعیین برنده جایزه پولیتزر نقش مهمی دارد و بنابراین شخصی قدرتمند در دنیای ادبیات به شمار میرود.
کارمن ماچادو، نمایشنامهنویس نیز گفته است که داستانهای دیاز «متحجرانه» است و او را «محبوبترین زنستیز» لقب داده است و گفته است: «او هر جا فرصتی به دست آورده است به بدترین شیوه با زنان رفتار کرده است.» برگزارکنندگان جوایز پولیتز اعلام کردند پس از بررسی اتهامهای اخلاقی علیه «جونو دیاز» به این نتیجه رسیدهاند که دلیلی برای حذف او از ریاست هیاتمدیره جایزه پولیتزر وجود ندارد.
«جونو دیاز» که استاد نگارش خلاقانه در دانشگاه امآیتی نیز هست در سال ۲۰۰۸ با رمان «زندگی کوتاه و شگفتانگیز اسکار وائو» توانست جایزه پولیتزر ادبیات را به دست آورد. پیشتر نیز دانشگاه ام آیتی اعلام کرده بود در تحقیق و بررسی درباره رفتار دیاز در مقابل دانشجویان و دیگر همکاران به اطلاعات خاصی نرسیده و نمیتواند مانع تدریس او در دانشگاه شود. دیاز علاوه بر جایزه پولیتزر، برنده چندین جایزه دیگر از جمله جوایز پن، او. هنری، حلقه ملی منتقدین کتاب، مک آرتور و ساندی تایمز شده است.
4چند سالی است که بحث حضور چهرههای مشهور بخصوص بازیگران سینما در عرصه ادبیات، حسابی داغ است. بنابراین هیچ عجیب نیست که هفته گذشته نیز نشستی با این موضوع برگزار شده باشد. در این نشست، کمابیش همه سخنرانان، هر کدام از زاویهای اما با صراحت، از این کار انتقاد کردهاند.
لیلی گلستان، که مترجم است، میگوید: «هیچ مغایرتی نمیبینم که کسی در حوزه دیگری ورود کند. برای مثال من مترجم میتوانم فیلم بسازم یا شعر بگویم؛ اما مساله این است که مخاطب با توجه به سابقه من انتظار دارد تا کار قابل قبولی ارائه دهم و از شهرتم سوءاستفاده نکنم.» او چند مثال از ورود «اشتباه» چهرههای مشهور به ادبیات هم داده است که منظورش را واضحتر کرده است: «منظور من از کار اشتباه همان کاری است که هدیه تهرانی انجام داد؛ چراکه همه دیدیم که خانه هنرمندان پر از عکسهای بسیار ضعیف با سوژههای معمولی این خانم شده بود؛ یا کار تهمینه میلانی و آن نقاشیهایش که یک کلاهبرداری محسوب میشد.» گلستان همچنین اشاره کرده که افراد مشهور باید دقت بیشتری داشته باشند چون سرمشق مردم هستند.
عباس مخبر که در حوزه شناخت اسطورهها مینویسد، حرفهای گلستان را تأیید و از «رانتخواری» چهرههای مشهور انتقاد کرده است. بابک احمدی که احتمالا با آثار او در حوزه فلسفه آشنایید، به نمایشگاه نقاشی تهیمنه میلانی اشاره کرده است، نمایشگاهی که با اعتراض مردم به کپی بودن آثار تعطیل شد. احمدی توضیح داده است: «به نظر من این رانتخواری از شهرت کار بسیار بدی است و دزدی نیز این کار را زشتتر و غیرقابل تحملتر میکند.» احمدی همچنین گفته است: «در شرایط فعلی فضای کشور بسیار فرهنگیتر شده است و این بهواسطه و برکت انقلاب است که فردی مثل من نیز در آن نقش داشته و به این حضور افتخار میکنم.»
5خیام نیشابوری در کنار مولانا شاید مشهورترین شاعران ایرانی در دنیا باشند. هنوز هم با گذشت قرنها، آثار این دو در اغلب کشورهای دنیا ترجمه میشود یا در قالبی دیگر مثلا ترانه منتشر میشود. حالا هم یک استاد فیزیک اهل لبنان، آثار خیام را ترجمه کرده و به یکی از قالبهای شعری عامیانه عربی برده است.
علی حیدر، استاد فیزیک دانشگاه لبنان، به دلیل علاقهاش به خیام توانسته با تلفیق علم و ذوق شعری خود رباعیات خیام را در قالب شعری زَجَل منتشر کرده است. زَجَل یکی از فنون هفتگانه در ادبیات عرب است که در سده ششم هجری پدید آمد. این قالب عامیانه به قواعد دستور زبان پایبند نیست. زجل را در بحرهای کهن و اوزان مشتق از آن سرودهاند و امروزه در بسیاری از کشورهای عرب به ویژه لبنان محبوبیت دارد.
حیدر نیز مانند خیام دانشمند است و بنابراین شاید علاقه او به این شاعر طبیعی باشد. او که دکترای خود را در لندن گرفته است میگوید: «خیام همیشه برای من شاعری با مضمونها و مفاهیم متنوع بوده، که درباره هستی و قضا و قدر پرسشهایی داشته است. بنابراین رباعیات او را انتخاب کردم. من از ترجمه احمد رامی از رباعیات خیام بهره گرفتم، همان ترجمهای که امکلثوم، خواننده معروف مصری، نیز آنها را خوانده است و در بین عربها محبوب است.» علی حیدر موفق شده 166 رباعی را از میان آنها به رباعیات زجلی تبدیل کند.
این استاد فیزیک لبنانی درباره محبوبیت این نوع شعری در لبنان میگوید: «به یاد دارم که جشنهای زَجَل در روستاهای مختلف لبنان برگزار میشد و عده زیادی دور هم جمع میشدند. زجل زبان گفتوگوی متداول بین مردم بود و جنبه سرگرمی هم داشت.»
6نهجالبلاغه را برخی برادر قرآن لقب دادهاند تا اهمیت آن را نزد شیعیان نشان دهند. این کتاب بنیادین، که ارزش ادبی والایی دارد، با تلاش فریده مهدوی دامغانی، به تازگی به زبان فرانسه ترجمه و منتشر شده است. هفته گذشته این کتاب رونمایی شد. خانم مهدوی دامغانی قبلاً صحیفه سجادیه، دعای کمیل و اصول کافی را نیز به زبان فرانسوی برگردانده بود.
این مترجم نامدار که در سال 1342 متولد شده است، درباره ترجمههای خود از متون شیعی توضیح داده است: «در طی چهارده سال اخیر، مهمترین آثار شیعی و سیصد متن در این حوزه را به زبانهای انگلیسی، فرانسوی و ایتالیایی ترجمه کردهام.» او فرزند احمدی مهدوی دامغانی اسلامشناس و استاد دانشگاه هاروارد است.
آیتالله سیدجمالالدین دینپرور، رییس بنیاد بینالمللی نهجالبلاغه هم در این آیین گفته است: «بیش از بیست سال دنبال مترجمی برای ترجمه گزیدهای از نهجالبلاغه برای بازتاب بخشهایی از سخنان امیرالمومنان (ع) بودیم تا اینکه خانم دامغانی با توجه به علاقه و ارادتی که به امام علی (ع) داشتند این کار را به بهترین شکل انجام دادند.» او افزوده است: «این کتاب در کشورهای فرانسویزبان توزیع خواهد شد تا به نسل جوان که در پی منابع اسلامی هستند کمک کند.»
مطالب این هفته، از نوشتههای هفته گذشته ایسنا، آبزرور، ایبنا، ایرنا و نیویورکتایمز و با همکاری گروه ترجمه شهرستان ادب گردآوری شده است.