تو را شیرینترین لیلای دوران، دوستت دارم چنان فرهاد مجنون از دل و جان، دوستت دارم
تو ای سلطان قلبم! با من درویش دردآلود چه خوش سرکردهای با لقمهای نان، دوستت دارم
انیس روزهای تلخ و شیرین در کنار من دمی بنشین و این تشویش بنشان دوستت دارم
مرا با آفتاب بودنت دلگرم خواهی کرد تویی بر این شب شوریده پایان، دوستت دارم
برای لحظههای قهر نه، یک لحظه بعد از آن برای لحظههای بوسهباران دوستت دارم
در این فصل پر از نیرنگ مثل تو نخواهم یافت گل روییده در برف زمستان دوستت دارم
کم است این شعر، عشق من فراتر از نوشتنهاست فراوان در فراوان در فراوان دوستت دارم
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز