برای کشتن من تیغ تیز لازم نیست به غیر ابروی تو هیچچیز لازم نیست
چنین که میکشی و جان تازه میبخشی برای صید تو پای گریز لازم نیست
کشید کار دل من به صلح با آن چشم میان این دو کمانکش ستیز لازم نیست
غزال رامی و من هم پلنگ دستآموز تو را فرار و مرا پای خیز لازم نیست
غلام حلقه به گوش توام کنارم باش برای کلبۀ عاشق کنیز لازم نیست
به مصر پیرهن پاره از قفا میگفت به غیر یوسف از این پس عزیز لازم نیست
به چشمزخم تو باید فدا کنم دل را چه لازم است مرا؟ خون بریز لازم نیست
تو شرط کشتن قربانیات نمیدانی مرا تو تشنه بکش آب نیز لازم نیست
اشارۀ تو به مسلخ نرفته میکشدم برای کشتن من، تیغ تیز لازم نیست
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز