بیدلم ای یار! همچنان که تو دیدی دیده گهربار، همچنان که تو دیدی
در کف عشق تو جان ممتحن من هست گرفتار، همچنان که تو دیدی
وز گل رخسارت ای نگار سمن بر! بهرهٔ من خار، همچنان که تو دیدی
کوژ چو چنگ تو همچو نالهٔ زیرست ناله من زار، همچنان که تو دیدی
پرسی و گویی چگونهای تو؟ چه گویم؟ بیدل و بییار، همچنان که تو دیدی...
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز