عاشقانهای از نیلوفر بختیاری
09 آذر 1397
17:53 |
0 نظر
|
امتیاز:
4.14 با 7 رای
من چای مینوشم، تو هم گویا دلت اینجاست
از صافی لیوان چای ما جهان زیباست
دریای سرخی هست و در نزدیکی ساحل
مهمانی افتاده، غریقی خسته و تنهاست
امواج ناآرام را سر میکشم، اما
گوشم پر از فریادهای آی آدمهاست
تو چای مینوشی و میگویی کمی تلخ است
- این شعر هم؟
با خنده میگویی: نه، بی همتاست!
مینوشی و از آخر این قصه میپرسی
میگویمت آخر ندارد، قصۀ دریاست
چون چای دم کرده، همین دم را غنیمت دان
ما را چه به تقویم که دیروز یا فرداست...
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.