برخیز طبیبا که دل آزردهام امروز بگذار مرا، کز غم او مردهام امروز
چون برگ خزان چهره من زرد شد از غم کو آن گل سیراب؟ که پژمردهام امروز
چون گوشه دامان من از خون شده رنگین هر گوشه که دامان خود افشردهام امروز
امروز مرا چون فلک آورد به افغان من نیز فغان را به فلک بردهام امروز
ای قبله مقصود، ز من روی مگردان کز هر دو جهان رو به تو آوردهام امروز
بگذار، هلالی، که به صد درد نالم کز جور فلک تیر جفا خوردهام امروز
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز