شهرستان ادب: در شب باستانی یلدا شعری میخوانیم از «خدابخش صفادل» که به زیبایی هرچه تمامتر، آخرین شب پاییز را سروده است.
سلام میدهم امشب عروس یلدا را به شبنشینی اندیشه میبرد ما را امانتیست که باید مواظبش باشیم سپردهاند به ما این همیشهزیبا را تو یادگار نیاکانمان در این فصلی که با حضور تو بیرون کنیم غمها را به سرخرنگترین هندوانهها سوگند! کشاندهای به حقیقت هزار رؤیا را همیشه چنتهات از شوق کودکان پرباد و روسپید کن از آفتاب، فردا را تو را اگر چه شب سرد و چله میگویند به پای کرسی احساس میبری ما را به یاد قصهی مادربزرگ میافتم رسانده است به مجنون دوباره لیلا را انار و پسته و بادام و قصههای قشنگ نگاه گرم تو دلچسب کرده سرما را بهار از نفست جان تازه میگیرد سپیدپوش کن از برف، کوه و صحرا را تمام خلق، تو را قدبلند میبینند مباد چشم زنند آن بلندبالا را! به یاد روی تو، فالی بگیرم از حافظ: «سرود زهره به رقص آورد مسیحا را»
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز