شهرستان ادب: ستون شعر سایت شهرستان ادب و پرونده بهاریه را با غزلی انتقادی اجتماعی از دکتر محمد مرادی شاعر شیرازی در همین موضوع بهروز میکنیم:
عید است یا که شامِ غریبان؟ سیل است یا نسیم بهاری؟
این ناله، بانگ نحسِ کلاغ است یا شورِ سار و رقصِ قناری؟
این داعیان که عقل کلانند، خویشند یا مگر مغولانند
با لطف بی کرانه ی اینان: رحمت به قاتلان تتاری
*
ای پادشاه خطّه ی مستان! پیغمبر کلید به دستان!
در فصل اعتدال ربیعی، این است وضع مملکت، آری
تهران بِکام باشد و خوشحال، ای آسمان بهوش که امسال
تنها برای مردم گرگان، بارانِ سیل سیل، بباری
در این دیارِ مملوِ غصه، هم قافیه است پسته و قصه
تا طعم پسته را تو ازین پس، در قصه ها به یاد بیاری
امسال هم به گریه بسازید، ای کودکان فقر و بنازید
با کفش های پاره ی پیرار، پیراهن تکیده ی پاری
یک عده را هنوز غمی نیست، اما غم تو درد کمی نیست
ای هم وطن که نو شده سالت با میوه های بیست هزاری!
سگ_دو زدی و جای دویدن، هی پشت هم "ریال" گرفتی
حالا تویی و قحطی بازار، در حجم نرخ های "دلاری"
*
من جای آن مسبّب نامی، ای دوست ای رفیق گرامی
دلواپس تو ام که نخوردی، شرمنده ی تو ام که نداری