شهرستان ادب به نقل از خبرگزاری تسنیم: رباعی یکی از قالبهای کوتاه شعر کلاسیک است که بیشتر برای بیان مفاهیم فلسفی، عرفانی و عاشقانه استفاده میشود. تعداد ابیات و قافیه در رباعی محدود است و شاعر فرصت کمی برای مضمونپروری دارد. از سوی دیگر انتظار میرود که در انتخاب قافیه وسواس بیشتری داشته باشد؛ به همین دلیل سرودن شعر در این قالب دشوارتر است و نسبت به سایر قالبهای شعری -مانند غزل- چندان مورد استقبال قرار نمیگیرد. بااین حال هستند شاعرانی که با نگاه جدیتری در این قالب طبعآزمایی کردهاند؛ بهگونهای که امروزه مجموعهاشعار متعددی در قالب رباعی منتشر میشود.
«نماندن» سرودۀ «سجاد حقیقتشناس»، یکی از همین مجموعههاست که بهتازگی از سوی انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است. در این کتاب حدود 90 رباعی گرآوری شده است. مرگ، عشق، موضوعات مذهبی با محوریت واقعۀ کربلا، انتظار و شهادت درونمایۀ بیشتر این رباعیات را تشکیل میدهد.
یکی از موضوعاتی که بسامد بالایی در اشعار حقیقتشناس دارد، مرگ و یاد مرگ است که شاعر به انحاء مختلف به آن پرداخته است. به رغم بالابودن تعداد اشعار با این درونمایه، شاعر سعی کرده است که در هر یک نگاه تازهای به مرگ داشته باشد:
«پیدایی و از چشم همه پنهانی
هر روز میان خانهای مهمانی
من قطعه به قطعه در پیات میگردم
ای مرگ بگو کدام قبرستانی»
یا
«در روز خوشم نشستم از غم گفتم
از تلخی لحظههای بی هم گفتم
من روز تولدم نشستم تنها
یک شعر برای سنگ قبرم گفتم»
در اشعار آیینی نیز میتوان نمونههای خوبی از خلاقیت در مضمونآفرینی یافت:
«هم نامه درون چاه میاندازیم
هم رو به وزیر و شاه میاندازیم
هر جمعه برای اینکه تأخیر کنی
یک بازی تازه راه میاندازیم »
البته نمونههایی از اشعار نیز وجود دارند که به لحاظ انتخاب موضوع و زبان خالی از ابتکارند:
«ای کاش که قوم خفته بیدار شود
آماده برای روز دیدار شود
میترسم ازینکه کربلایی دیگر
با آمدنت دوباره تکرار شود»
یا
«ذکر لب هر روزۀ آدمهایی
کشتی نجات مردم دنیایی
چندی است که چشمهایمان یخ زده است
ای حضرت آفتاب کی میآیی»
یکی دیگر از ویژگیهای رباعی آنست که شاعر مقصود خود را در مصرع نهایی بیان میکند. یعنی سه مصرع ابتدایی مقدمهای برای طرح مسئلۀ اصلی هستند که در مصرع پایانی گنجانده شده است. برخی از شاعران در سرودن رباعی به دلیل شتابزدگی در طرح موضوع اصلی، سایر مصرعها را قربانی مصرع نهایی میکنند. به همین دلیل شاهد مسائلی چون ضعف در زبان، قافیه و همچنین عدم ارتباط معنایی بین مصرعهای یک رباعی هستیم. از نقاط قوت این مجموعه، دقت شاعر در حفظ ارتباط میان مصرعهاست:
«خون دررگ من به اشتیاق افتاده
عشق تو درونم اتفاق افتاده
دارد همۀ جان مرا میسوزد
چون آتش که به جان باغ افتاده»
هر چند مواردی نیز وجود دارند که شاعر علاوه بر انتخاب عجولانه و شاید اجباری قافیه، فضای مناسبی برای طرح بیت پایانی ایجاد نکرده است. به عنوان مثال به این ابیات توجه کنید:
«من پاییزی که از درخت آویزان
من بیماری که درنگاهش سرطان
تا مرگ فقط چند نفس فاصله است
ای عشق مرا به زندگی برگردان»
که واژۀ «سرطان» به عنوان قافیه با قدری تساهل انتخاب شده و فضای ترسیمشده در مصرع اول و دوم ارتباط چندانی با هم ندارند.
رباعی قالب شعری است که از نظر موسیقیایی غنی است و دلیل آن، مقفا بودن سهچهارم مصرعهای آن است. استفادۀ شاعر از آرایههای ادبی، چون جناس و واجآرایی، باعث شده است که رباعیات او علاوه بر موسیقی کناری، از نظر موسیقی درونی نیز غنی باشند. مانند تکرار مصوت «ا»و صامت «ش»، «د»، «خ» درابیات زیر:
«ابری شده بر دوش خودش میبارد
در خلوت خاموش خودش میبارد
در گوشۀ تنهایی خود خشکیده
مردی که در آغوش خودش میبارد»
و
«چشمان امیدوار بر راه بکش
پیراهن تازه بر تن ماه بکش
نگذار که یوسف از پدر دور شود
گاهی سر راه گرگها چاه بکش»
که علاوه بر تکرار مصوت «ا»،از کلمات متجانس «راه»، «چاه» و «ماه» استفاده کرده است.
یکی از ویژگیهای زبانی شعر حقیقتشناس، کاربرد اصطلاحاتی است که عموماً در زبان محاوره رایج است. در مواردی شاعر به صورت مستقیم از آن استفاده کرده و کارکرد بیشتری ندارد، مانند:
«آزاده و از خویش رها باید بود
در چشم غریب و آشنا باید بود
ای کاش مرا به نام تو بشناسند
در عاشقی انگشتنما باید بود»
اما گاهی تنها به کاربرد مستقیم آن اکتفا نکرده است، بلکه به دنبال ایجاد ارتباط معنایی میان آن با سایر اجزای شعر بوده است. این نوع کاربرد اصطلاحات علاوه بر اینکه ارزش هنری بیشتری دارد، برای مخاطب نیز جذابیت بیشتری ایجاد میکند:
«از بین جنازهها کسی را نشناخت
بر بالینش نشست اما نشناخت
آنقدر که عشق زخم برداشته بود
در لحظۀ دیدار سر از پا نشناخت»
از دیگر آرایههای پر تکرار در این مجموعه میتوان به تشبیه، ایهام، مراعات نظیر، تلمیح و تکرار اشاره کرد. برای جلوگیری از اطالۀ کلام تنها به ذکر یک نمونه از تلمیحات بسنده میکنیم:
«اندیشه و باورم مرا خواهد کشت
آن نیمۀ دیگرم مرا خواهد کشت
پیراهن و گرگ و خون، دروغی است بزرگ
یک روز برادرم مرا خواهد کشت»
در این مجموعه عنصر اندیشه ملموستر از عنصر عاطفه است؛ به عنوان مثال:
«دنیا جایی برای آسودن نیست
دنیا راهی به غیر پیمودن نیست
بعد از یک عمر زندگی فهمیدم
ماندن در هر چه بیشتر بودن نیست»
میتوان این مسئله را به طبیعت رباعی نسبت داد؛ زیرا همانطور که گفتیم، رباعی قالبی است که شاعران از آن بیشتر برای بیان تـأملات فلسفی و عرفانی خود استفاده میکنند. با این وجود نمیتوان تأثیر به کارگیری عنصر عاطفه را در دریافت بهتر مخاطب از شعر انکار کرد، همچنین باعث میشود که شاعر به شعارزدگی متهم نشود.
به عنوان سخن پایانی، هرچند پختگی اندیشه و سلامت زبان از مزیتهای شعرحقیقتشناس است، اما انتظار میرود که در انتخاب مضامین، قافیهها و تصاویر خلاقانهتر عمل کند.