شهرستان ادب: خانم «رؤیا میرغیاثی» کتابدار و مربی پیشدبستانی است. او سالهاست که با روزنامهها و مجلههای کودک و نوجوان همکاری مینماید و ساعتهای بسیاری از روز را هم با بچهها سر میکند. ایشان برای اینکه بچهها را با کتاب آشتی دهد، تلاشها و فعالیتهای بسیاری کرده است. درتازهترین مطلب پروندۀ ادبیات کودک و نوجوان از خانم میرغیاثی خواستهایم که در این یادداشت از تجربههایشان برایمان بنویسند و بگویند که اصلاً چرا بین تفریح و سرگرمیهای ریزودرشتی که میشود فرزندانمان را با آنها مشغول کنیم، باید برویم سراغ کتاب و برای آنها قصه و داستان بخوانیم.
یک) خوردن و خوابیدن و خواندن و خوشگذراندن وظیفه است؟ نیست. لذت است، لذتهایی که برآوردهشدن آنها کمک میکند تا شاد و راضی باشیم. میدانم ضرورتهایی هم وجود دارد که توصیه میکند در هردورۀ سنی باید چه اندازه و چه چیزی خورد، چندساعت خوابید، چطور تفریح کرد و... . سفارشهایی که معمولاً جدی میگیریم. چرا؟ تصور کنید پدر یا مادر نوزادی هشتماهه هستید و یکپزشک پیشنهاد میکند چطور از لعاب برنج یا آرد بادام، غذای کمکی درست کنید. میدانید عمل به این توصیه، ضامن سلامتی کودکتان است. میخواهید او سالم و در امان باشد و راز بقایش را در عمل به این شیوه میبینید. دربارۀ خوابیدن و خوشگذراندن او هم مراقباید، ولی خواندن چی؟ پدرها و مادرهای زیادی را میشناسم که موضوع خواندن را کمتر جدی میگیرند. میدانم، غمها و نگرانیهای بزرگتری داریم که خواندن را به حاشیه میبرند؛ تنهایی و فقر و جنگ و...، اما بهگمان من تنهایی، فقر و جنگ از ذهن انسان ریشه میگیرد و اینکه تنها میمانیم یا فقیر میشویم و یا جنگ را انتخاب میکنیم، تفکری است که یاد گرفتهایم. بهنظرتان نمیتوانیم باهمبودن، کسب درآمد و صلح را بیاموزیم؟ میتوانیم خودمان را به راه دیگری بزنیم و از این سؤال فرار کنیم، ولی یادمان باشد که «سرنوشت از بیرون به آدمی رو نمیآورد، بلکه از خود او سر میزند».[1] شکی نیست که دوست داریم شادی و ثروت و خوشبختی را به زندگیمان بیاوریم، ولی برای خودمان چه کردهایم؟ جرأت داریم با سرنوشتی که ساختهایم، روبهرو شویم؟
دو) در عصری زندگی میکنیم که خواندن به «ابزاری برای بارگذاری اطلاعات روی مغز» تبدیل شده است. از کتابهای درسی و دانشگاهی تا صفحههای تلگرامی و اینستاگرامی میخوانیم تا خوانده باشیم. عجله داریم و صبر نداریم و فقط میخوانیم. چرا میخواهیم خوانده باشیم؟ مطالعهکردن برایمان فضیلت است؛ مطالعۀ کتابهای درسی و یا آنچه لازم است برای پیشرفت شغلیمان یا اطلاع از امور اجتماعی و سیاسی بخوانیم. شیوهای که به خواستۀ نهادها و ساختارها و ابزارها به آن تن میدهیم، هرچند باور نمیکنیم شادی و صلاح زندگیمان در این نوع مطالعه باشد. درعوض، به دستاوردهای ادبی بیتوجهایم و خواندن رمان و داستان را بطالت میدانیم. به خودمان میگوییم ادبیات چه فایدهای دارد؟ حواسمان نیست «ادبیات، همۀ ما را با هم خویشاوند مىكند».[2]
فرصتی است تا در برابر ذهن دیگران قرار بگیریم و زمانی کافی برای فکرکردن و تصمیمگرفتن و حل مشکلات داشته باشیم. به زندگی آدمهای اطرافتان نگاه کنید؛ مسائل و مصایب بیشمار را تحمل میکنند و توان تغییر را در خودشان نمیبینند و به هردری میزنند تسکین پیدا نمیکنند. چرا؟ بهگمان من برای اینکه بلد نیستند موقعیتهای پیچیده را کاوش کرده و استدلال کنند و دیدگاههای جدید را بشنوند و مسئولیتهای مشترک را بپذیرند. آنچه ادبیات برایمان ممکن میکند.
سه) چرا بچهها باید کتاب بخوانند؟ مقالهها و پژوهشهای بسیاری انجامشده که با توسل به نتیجۀ آنها میتوان به این سؤال بزرگ پاسخ داد. ثابت شده است که خواندن ادبیات بر جهان درونی و بیرونیِ انسان تأثیر میگذارد. مثلاً خواندن داستان میتواند حس همدلی را افزایش بدهد و تقویت همدلی به توانایی درک دیگران منجر میشود. یافتههای پژوهشگرها در کشورهای مختلف نشان میدهد که خواندن قصه و داستان بر رشد مغزی کودک، تقویت حافظه، هوش و پیشرفت تحصیلی او مؤثر است. کافی است تنها دربارۀ نتایج آزمون پرلز جستوجو کنیم و به گزارههایی محکم و مطمئن دربارۀ اثر شگفت خواندن بر کودکان برسیم و آنوقت تصمیم ما چه خواهد بود؟ آیا لذت خواندن را از فرزندمان دریغ میکنیم؟ نه! معلوم است که دلمان میخواهد به او کمک کنیم، یاد بگیرد و رشد کند. با این همه، فراموش نکنیم که لازم نیست وظیفۀ تازهای برای خودمان تعریف کنیم. ادبیات، سرشار از خوشی است و پیش از دنبالکردن هرفایدهای و مشخصکردن هربرنامهای، بهتر است در لذت خواندن غرق شویم و بتوانیم این فرآیند را دوست داشته باشیم. قبل از فرزندمان خودمان باید ادبیات را دوست داشته باشیم.
شما که غریبه نیستید! بایدها و نبایدها، فایدهها و برنامهها هم انگیزه و هدف اصلیمان را کمرنگ و هم ترس و دلهرهمان را زیاد میکند و ناگهان، خودمان را میبینیم که به یکماشین جدید تبدیل شدهایم که کتاب میخرد و میخواند و تعداد صفحهها را میشمارد و ساعتهای خواندن را یادداشت میکند و دوباره خودمان را گم میکنیم. پس آسوده باشید و لذتی که خودتان با سفر در جهان داستان، تجربه کردهاید را به فرزندتان هدیه کنید. این همان سرمایهای است که سرنوشت او را میسازد.
[1]. راینر ماریا ریلکه
[2]. دوریس لسینگ
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز