شهرستان ادب به نقل از روزنامۀ وطن امروز: «من میز را برای دو نفر میچینم»، کتاب تازۀ «اسماعیل محمدپور» است که بهتازگی روانۀ بازار کتاب شده است. شاعری که پیش از این از او غزل و رباعیهای بسیار زیبایی شنیده بودم. من میز را برای دو نفر میچینم، مجموعهای از 71 شعر سپید با موضوع جنگ، صلح و فضای سیاسی حاکم بر خاورمیانه است. آنچه از اسم کتاب برمیآبد، یک عاشقانۀ آرام را تداعی میکند، اما رجبه رج آن واگویهای از سرخوردگیها، حسرتها و ظلمیست که بشر بهواسطۀ جنگ تحمل میکند. شعرها به گونهای کنار هم قرار گرفتهاند که مخاطب جنگ را از زوایای گوناگون نگاه کند و به ابعادش پی ببرد.
گاه از زبان تازهعروسی راوی جنگ میشود:
ما به هم رفتیم
هر دو در رؤیای رفتن
تو لباس رزمت را پوشیدی
من لباس عروسیام را...
(ص 41)
گاه از زبان کودکی جنگ را مینمایاند:
دفتر نقاشیاش را روی میز گذاشت
کودک
و مدادش را
و خاطرات پدرش را
و خشمش را
حالا همۀ گزینهها روی میز بود.
(ص 46)
و در زیباترین سطرهایش عشق را با جنگ و انتظار گره میزند:
دختر از پنجره به شهر نگریست
شهر خاموش
شهر بی عاشق
شهر خاموش بی عاشق
مردان به خاطر عشق رفته بودند
هیچکس به خاطر عشق نمانده بود.
(ص44)
نکتۀ قابل توجه در این کتاب مختصر و موجز بودن اشعار است؛ قبل از اینکه تمرکز مخاطب از بین برود، شاعر در همان سطرهای ابتدایی قلابی به تخیل خواننده میاندازد و پس از چند ثانیه شکارش را صید میکند. سطر پایانی همیشه چیزی برای گفتن دارد. این حُسنی است که تمامی شعرهای مجموعه دارند.
پدرِ کودکی بود که مدادرنگی نداشت
مردِ زنی بود که برایش میمرد
پسرِ مردی بود که بادکنک میفروخت
برادرِ دختری بود که لباس عروسیاش را میدوخت
مرگ
مانده بود کدامشان را در آغوش بگیرد
(ص 12 )
شاعر از هزار دریچۀ تازه به هزار سوژه خیره می شود و برای ما شروع به توصیف میکند؛ بهنوعی همان حرفهای گفتهشده را از یک دریچۀ تازه میبیند و نشان میدهد. آنچه این مجموعه را متمایز میکند، اصرار شاعر بر کشف نکتهای جدید از تمامی احساسات مشابهی است که تابهحال از جنگ در گوشهایمان خواندهاند.
صلح
تابلویی بینظیر بود
اگر جنگ نقاشیاش نمیکرد
(ص24)
بعضیها در حسابهاشان
خون پس انداز کردهاند
(ص58)
مرگ
او را
از غرق نشدن نجات داده بود.
(ص19)
اسماعیلپور در این کتاب سعی کرده است به مقولۀ جنگ و تحریم، فراتر از سوژهای درونمرزی نگاه کند. دنیای میان ظالم و مظلوم در تمامی جهان؛ شاید همین نگاه او باشد که سطح کتاب را بالاتر میبرد. المانهای شهری، تصویرهای مشخص و نامهای تاریخی که هر یک میتوانند برای شعر محدودیت و چهارچوب ایجاد کنند، از شعرها حذف شدهاند و هر شعر میتواند مصداق تمام مابهازاهای تاریخی و جغرافیاییاش باشد.
من در تمام خطوط این کتاب به یاد «احمد مطر» شاعر عراقی میافتادم و شکواییههایی که جسورانه و با کمک از کلمات بیان میکند.
در زمین
تنها:
انسان
و آمریکا!
(احمد مطر)
و یا
امروز
موشی صحرایی دیدم
که از نظافت میگفت
و کثافتها را تهدید به مجازات میکرد
و دور و برش مگسها
کف میزدند
(احمد مطر)
هر چند جسارت کلام و تأثیرگزاری نمونۀ عربی فراتر است، اما محمدپور نیز با توجه به اقلیم و فرهنگ، حرف سیاسیاش را هنرمندانه به کرسی مینشاند.
NPT را به ما بسپارید،
جهان از کلمات غنی شده پر خواهد شد. (ص31)
و یا
برای آبهای جهان نقشه میکشند و
برای نقشههای جهان خواب میبینند
(ص 77)
خوانش این کتاب بهراستی مرا در فکر فرو برد. چگونه میتوان در تمامی پیشامدهای جنگ این همه دقیق شد و تنها با کمک گرفتن از چند خط اثری عمیق در ذهن مخاطب گذاشت.
درکل میتوانم بگویم «من میز را برای دو نفر میچینم» یک کتاب خوب در حوزۀ شعر سپید اعتراضی بود و از نمونههای موفق شاعران عربی چیزی کم ندارد.