شهرستان ادب: ستون شعر و پروندۀ ادبیات عاشورایی سایت شهرستان ادب را با شعری از «حجتالاسلام نیر تبریزی» بهروز میکنیم. این شعر از معروفترین سرودههای نیّر تبریزی است که در سالهای اخیر توسط بعضی مداحان کشور نیز خوانده شده است.
میرزا محمدتقی حجتالاسلام، فقیه و شاعر تبریزی، از عالمان دینی و شاعران شناخته شده دوران قاجار است. وی در تبریز به دنیا آمد و در همانجا مقدمات را فرا گرفت. سپس به نجف رفت، و پس از فراگیرى فقه و اصول و حکمت، و کسب فیض از محضر علما به تبریز بازگشت. او و پدرش از اولین کسانى هستند که بر مسلک على محمد باب ردیه نگاشتند.
در خوشنویسى متبحر بود و با شعراى زمان خود از جمله: ادیب الممالک فراهانى، حاج فضلعلى مولوى متخلص به صفا، میرزا محمد ملا باشى طسوجى، حاج میرزا کاظم طباطبایى معروف به حاج وکیل، میرزا على منجم باشى و شریف العلماى اصفهانى مصاحبت داشت. او در تبریز درگذشت و پیکرش به نجف منتقل و در وادى السلام دفن شد.
گفت؛ ای گروه هر که ندارد هوای ما سر گیرد و برون رود از کربلای ما ناداده تن به خواری و ناکرده ترک سر نتوان نهاد پای به خلوتسرای ما تا دست و رو نَشُست به خون مینیافت کس راه طواف بر حرم کبریای ما این عرصه نیست جلوهگه روبه و گراز شیرافکن است بادیۀ ابتلای ما همراز بزم ما نبوَد طالبان جاه بیگانه باید از دو جهان آشنای ما برگردد آنکه با هوس کشور آمده سر ناورد به افسر شاهی گدای ما ما را هوای سلطنت مُلک دیگر است کاین عرصه نیست در خور فرّ همای ما یزدان ذوالجلال به خلوتسرای قدس آراستهست بزم ضیافت برای ما
برگشت هر که طاقت تیر و سنان نداشت چون شاه تشنه کار به شمر و سَنان نداشت
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز