شهرستان ادب: پروندۀ شعر پاییزی و پرونده ادبیات کودک و نوجوان سایت شهرستان ادب را با شعری از آقای «حسین تولایی» درحال و هوای روزهای مدرسه بهروز میکنیم و شما را به خواندن این شعر زیبا دعوت می کنیم:
بیست
آن نهایت غرور مدرسه افتخار بچهها پادشاه سرزمین نمرهها سایهای كه هیچوقت روی كارنامهام نمینشست من رفوزه میشدم جای من به اصطلاح گوشهی سیاه كوزهها البته جای دنج و ساكتیست خلوتی برای شعر و شاعری دور از سر و صدای هر چه بیست بگذریم كارنامهام همیشه گند بود گوش من پر از صدای سرزنش ـ دور درس و مدرسه از این به بعد خط بكش! ـ كو كجاست آن كتاب و كیف و دفترت؟ خاك بر سرت! تنبل كلاس! عاقبت هیچكاره هم نمیشوی حیف آن لباس! گاه هم صدای پند بود
در خیال من ولی ۸ ارتفاع كارنامهام قله بود ۵ خندهدار و چاق و چله بود ۲ شبیه ۳ پلهپله بود ۷ من دو بال داشت آرزوی پر كشیدنی محال داشت ۱ درخت بود گرچه باورش برای همكلاسها یا معلمم همیشه سخت بود واقعا ۴ و ۶ دو جوجه نیستند؟ جوجههایی كه هر دو باز آن نوک طلایشان توی كارنامهای كه هست چند دانه -۰- هم برایشان در كلاس پشت نیمكت كه نه روی پارهای از ابر مینشستم و شعر مینوشتم و باد هم به جای من نمیرسید از تمام درسها تک به تک نمرههای بد نمرههای تک گاه صفر میگرفتم و هیچ كس ولی به لحظههای من نمیرسید
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز