شهرستان ادب: در ادامۀ پروندۀ ادبیات ضدآمریکایی شهرستان ادب، به خوانش دو شعر از آقای قاسم صرافان میپردازیم که پیشتر در شب شعر «هرچه فریاد» در موسسه شهرستان ادب توسط ایشان خوانده شده است. همچنین کلیپ شعرخوانی ایشان پیشتر در سایت شهرستان ادب منتشر شده است که برای مخاطبان گرامی در این صفحه قابل دسترسی است.
پاک میکنن اشکاتو تا باورکنی شادی گاهی اسیرت میکنن با اسم آزادی تو روز روشن با سیاها عکس میگیرن شبها که مستن آدمایی گشنه، میمیرن دامه اگه پیش پرنده دونه میریزن گل میخرن تا که نفهمی اهل پاییزن میخوان درختا حامی حزب تبر باشن از دریا، ماهیهای تو حوض، بیخبر باشن جایی که دلها بین زرق و برق زنجیرن از گل برای برق چکمه رأی میگیرن از برگ زیتون و کبوتر عکس میندازن اما برای صلح هر روز، بمب میسازن آزاد از ماییم و من، فانی در اللهایم با روح در زنجیر، آزادی نمیخواهیم دنیایی میسازیم، دنیایی که جون داره دنیایی که تو سفرههاشم آسمون داره آباد و زیبا کردن این خاک، کار ماست دانش اگه تو آسمون باشه شکار ماست کوهیم ما تا ایستادیم روی پاهامون ماهیم تا خورشید باشه رهبر رامون ***
خودت بگو چیه تو دستای مجسمه یه شعله از جهنمه چقدر شبیه اون ستارههای روی پرچمه خودت بگو ستارههات بهای خون چندتا آدمه جنایتات زیاده اونقدَر که مرگ هم برای تو کمه مرگ برای تو چه آشناس میچرخه مثل یک شبح توی خیابونای لاس وگاس مرگ،تو زندگیِ بیهدف تو خونههای بیخداس گوشاتو باز کن این صدا، صدای مرگ بر آمریکاس
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز