شهرستان ادب: پروندۀ «برای سپهبد سلیمانی» در سایت شهرستان ادب را با دو شعر از علیمحمد مؤدب تقدیم به این شهید سرافراز بهروز میکنیم؛ گفتنیست شعر نخست در زمان حیات سردار و شعر دوم پس از شهادت ایشان سروده شده است.
تو از فریادها، شمشیرهای صبح پیکاری
که در شبهای دهشت تا سحر با ماه بیداری
تو دهقانزاده از فضل پدر مهریست در جانت
که میروید حیات از خاک، هر جا پای بگذاری
دم روح خدا آنسان وجودت را مسیحا کرد
که بالیدند بر دستت کبوترهای بسیاری
چه خوش رم میکند از پیش چشمت لشکر پیلان
ابابیل است و سجیل است هر سنگی که برداری
دلت را سربهزیریها، سرت را سربلندیهاست
خوش آن معنا که بخشیدهست چشمانت به سرداری
ز ما در گریههای نیمهشب یاد آور ای همدرد
تو از شمشیرها، لبخندهای صبح دیداری
***
ای مرد ای حماسه خداحافظ
از این نبرد خسته نباشی مرد
آه ای پناه و ماه خداحافظ
از ما تو دلشکسته نباشی مرد
زآن دم که بر زمین شهادت ریخت
هر قطره خون پاک تو دریایی ست
شوری است در زمانه ز خون تو
این کربلای آخر تنهاییست
سجیلهای زلزله در راهند
ای پیلها و ابرههها هشدار
آتشفشان خشم خدا ماییم
در هر کجا به فرق شما این بار
ای مرد ای حماسه خداحافظ
از این نبرد خسته نباشی مرد
آه ای پناه و ماه خداحافظ
از ما تو دلشکسته نباشی مرد!
این رود میدود همه سوی خاک
اینک بهار رویش رؤیاهاست
انگشتر عقیق شهید ما
امضای حکم مرگ بر آمریکاست