شهرستان ادب: امروز سالروز تولد محمدعلی بهمنی، غزلسرای موفق معاصر است. به بهانۀ تولد استاد، مروری خواهیم کرد بر گزیدۀ غزل وی که از سوی موسسه شهرستان ادب منتشر شده است.
انتشارات موسسه شهرستان ادب کتابهایی را منتشر کرده که به «گزیده غزلهای شاعران معاصر» موسوم است. تا کنون از این سری، کتابهای زیر به زنجیرۀ انتشار پیوستهاند: «چقدر پنجره» از سعید بیابانکی، «چمدانهای قدیمی» از علیرضا قزوه، «موسیقی نواحی جان» از قربان ولیئی، «غزل هزارۀ دیگر» از محمدسعید میرزایی، «گلنفسیها» از محمدعلی مجاهدی، «به خط روشن عشق» از زندهیاد محمد قهرمان و «غزل زندگی کنیم». عنوان اخیر عنوانی است که «محمدحسین نعمتی» و «مبین اردستانی» بر گزیدهای از غزلهای محمدعلی بهمنی زینت کردهاند.گزیدۀ غزلی که نخستین بار در سال 1392 منتشر شد و با گذشت زمان دوبار دیگر چاپ خورد. این مجموعۀ 152 صفحهای، هفتاد و دو غزل را شامل میشود.
محمدعلی بهمنی نخستین مجموعهاش را در سیسالگی منتشر کرد و این در حالی است که وی از مدتها قبل شاعری را آغاز کرده بود. تاخیر در انتشار نخستین مجموعه اشعار بهمنی، راوی وسواس و دقت وی در انتشار آثارش است، شیوهای که تا هنوز کم و بیش رعایت شده است. با این وجود به دلیل تاثیرگذاری وی بر غزل امروز و استقبال از شعرهای او، تا کنون چندین گزیده از اشعار ایشان منتشر شده است.
با وجود وسواس ایشان در انتشار شعرهایشان این سوال پیش میآید که لزوم انتشار گزیدهای از غزلهای ایشان چیست؟ حقیقت این است که با وجود تمام وسواسهایی که شاعران در انتخاب اشعارشان دارند، به دلیل علقهای که بین شاعر و شعرهایش وجود دارد، همواره میتوان انتظار داشت که شعرهایی نه در حد و اندازۀ استعداد و نام شاعر به مجموعههای او راه یابند. از طرف دیگر یک گزیدۀ خوب، میتواند در حجمی محدودتر هم نمایشگر آثار برتر شاعر باشد و هم راوی چگونگی تغییر و دگردیسی اندیشه و زبان وی. و تمام اینها اتفافی است که با دقت نظر و شعرشناسی گردآوردنگان گزیدۀ مورد بحث، فراهم شده است؛ از همینروی خوانندگان این کتاب میتوانند یقین کنند که بهترین غزلهای محمدعلی بهمنی را از آغاز شاعری تا دستچین شدن و انتشار این کتاب پیش رو خواهند داشت.
بهمنی شاعری است که غزلهایش غالبا روایتگر عشقاند. با این همه وی شاعری بریده از تحولات اجتماعی و تاثرات برآمده از آن نیست. گردآوردنگان این مجموعه از این مهم غافل نبودهاند:
قطره قطره اگرچه آب شدیم ابر بودیم و آفتاب شدیم
(ص:13)
تا گل غربت نرویاند بهار از خاک جانم با خرانت نیز خواهم ساخت خاک بیبهارم
(ص: 17)
نتوان گفت گه این قافله وا میماند خسته و خفته از این خیل جدا میماند
(ص:21)
در این زمانۀ بیهای و لال پرست خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست
(ص:27)
شرمندهام که همت آهو نداشتم شصت و سه سال راه به این سو نداشتم
(ص:115)
زندهتر از تو کسی نیست چرا گریه کنیم مرگمان باد و مباد این که تو را گریه کنیم
(ص: 69)
مطلعهای دیگری را نیز میتوان به این فهرست افزود اما نکته مهم اینجاست که این مجموعه راوی بهترین غزلهای عاطفی محمدعلی بهمنی نیز هست؛ غزلهایی که گاه در فضایی عاشقانه و گاه در قالب حدیث نفس با صمیمیترین کلمات با مخاطب به گفتوگو نشستهاند.
درباره محمدعلی بهمنی و شاعرانگیهای او کم سخن نگفتهاند، اما او شاعری است که قابلیتهای ادبی او باید بیشتر و دقیقتر کاویده شود. با این توضیح عنان سخن را در این مختصر باز میکشیم و از خوانندگان دعوت میکنیم که میهمان بزم کلمات محمدعلیبهمنی در «غزل زندگی کنیم»باشند:
پیش از آنی که به یک شعله بسوزانمشان
باز هم گوش سپردم به صدای غمشان
هر غزل گرچه خود از دردی و داغی می سوخت
دیدنی داشت ولی سوختن با همشان
گفتی از خستهترین حنجرهها میآمد
بغضشان, شیونشان, ضجۀ زیر و بمشان
نشنیدی و مباد آنکه ببینی روزی
ماتمی را که به جان داشتم از ماتمشان
زخمها خیرهتر از چشم تو را میجستند
تو نبودی که به حرفی بزنی مرهمشان
این غزلها همه جانپارۀ دنیای منند
لیک با این همه از بهر تو میخواهمشان
گر ندارد زبانی که تو را شاد کنند
بی صدا با دگر زمزمۀ مبهمشان
فکر نفرین به تو در ذهن غزلهایم بود
که دگر تاب نیاوردم و سوزاندمشان