شهرستان ادب: ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از «کمالالدین اهلی ترشیزی» بهروز میکنیم. گفتنیست «دیوان اهلی ترشیزی» به تازگی با تصحیح و تحقیق دکتر «سیدوحید سمنانی» منتشر شده است.
از دود آه بر سر ما سایبان بس است خرگاه لاجوردی ما آسمان بس است
ما را که هست از آتش هجران دلی کباب خونابِ دیده، هم می چون ارغوان بس است
گر محو شد ز تختۀ هستی نشان من نام تو بر صحیفۀ دل جاودان بس است
ور نیست در حریم وصال تو ره مرا روی نیاز مانده بر آن آستان بس است
گر سوختم به داغ تو شادم که روز حشر در خیل بندگان تواَم، این نشان بس است
گر نیست غیر درد و غم از عشق حاصلم حاصل مرا ز دنیی و عقبی همان بس است
ما را امید زندگی از آب خضر نیست یک جرعه می ز ساغر پیر مغان بس است
اهلی اگرچه نیست تو را دست زرفشان درها به کف ز خامۀ گوهرفشان بس است
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز