شهرستان ادب به نقل از خبرگزاری تسنیم، حسنا محمدزاده از سال ۷۶ حضور جدی در عرصه شعر را آغاز کرد، هرچند دانشآموخته رشته الکترونیک است اما تاکنون آثار متعددی از او منتشر شده است که برخی از آنها در جوایز مختلف ادبی تجلیل شدهاند. «هنوز قلب قلم درد میکند… برگرد»، «عشقهای بیحواس»، «زیر هر واژه آتشفشان است»، «قفس تنگی»، «پریروز» و... از جمله آثاری است که در کارنامه ادبی او به چشم میخورد. رتبه اول جشنواره شعر دفاع مقدس در سال ۸۷، رتبه اول جشنواره شعر عاشورایی در سال ۸۷، رتبه اول کنگره بینالمللی آخرین منجی در سال ۹۱، رتبه اول جشنواره بینالمللی مقاومت در سال ۹۱، نامزد دریافت جایزه ۲۰۱۰ امید از دانشگاه لندن از مجموعه «یک مشت آسمان» و نامزد دریافت جایزه ۲۰۱۱ امید از دانشگاه لندن از مجموعه «زیر هر واژه آتشفشان» است از جمله افتخارات اوست.
زبان ساده و روان از جمله مهمترین ویژگیهای شعری محمدزاده است. او شعر را امری قدسی میداند که با عالم بالا در ارتباط است. این شاعر در گفتوگویی به بیان دغدغههای خود در حوزه شعر جوان کشور، بیان مشکلات شاعران نوقلم در شهرستانها برای آموزش در حوزه فن شعر، تأثیر مؤسسه شهرستان ادب بر جامعه ادبی کشور و نقش اردوهای شعر «آفتابگردانها» در هدایت شاعران بهسمت شعر اصیل پرداخت. گفتوگوی محمدزاده به این شرح است:
شما از جمله شاعرانی هستید که دو کتاب در شهرستان ادب چاپ کردهاید و در اردوهای مختلفی هم شرکت داشتهاید. تحلیل شما از دهه اول فعالیت شهرستان ادب به خصوص در حوزه شعر چگونه است و چه تأثیری و جایگاهی برای شهرستان ادب متصور هستید؟
من همیشه در گفتگوهایی که با شاعران خانم در کارگاههای حضوری و غیرحضوری شهرستان ادب داشتهام، مثل جلسات نقد یا نقد تلفنی و اردوها، این نکته را به آنها یادآور شدهام که مؤسسه شهرستان ادب یک فرصت طلایی برای آنها فراهم کرده است. هر کدام از ما و نیز کسانی که این مؤسسه را راهاندازی کردهاند، به خوبی یادشان هست که در اوایل شاعری چه سختیهایی را متحمل شدیم و پشت سر گذاشتیم تا با یادگیری نکات ریز و ظریف شاعری تجربه پیدا کنیم و به نقطه خوبی برسیم. در دنیای شعر همه چیز مربوط به تئوری نیست. یعنی اگر شما تمام کتابهای شعر بزرگان و شاخصترین کتب نقد ادبی را هم بخوانید، لزوما نمیتوانید به رمز و راز شعر واقف بشوید و شاعر خوبی بشوید. مگر اینکه یک مسیر سخت و طولانی را پشت سر بگذارید. ما هم از همین مسیر طولانی گذشتیم و راه سختی را پشت سر گذاشتیم. در اوایل کار ما دسترسی به بزرگان، جلسات شعر و مسائل آموزشی به راحتی امروز نبود و از این نظر شهرستان ادب کار خیلی مهمی در حوزه آموزش و تربیت شاعران جوان انجام داده است. خیلی از استعدادها در شهرهای دورافتادهای هستند که در آن شهرها امکانات فرهنگی و آموزشی خوبی وجود ندارد. شاعر جوانی که آنجا سر بر میآورد هیچ امکاناتی برای پیشرفت و آموزش ندارد. اما شهرستان ادب این امکان را فراهم کرده و از طرق مختلف این خدمات آموزشی را به آنها ارائه میکند. در کنار برگزاری اردوهای حضوری از نقد تلفنی، نقد مکتوب و دیگر امکانها استفاده کرده تا آنها را در مسیر شاعر شدن همراهی و حمایت کند. حتی کسانی که ممکن است برای رفت و آمد به اردوها استطاعت مالی نداشته باشند مشکلی ندارند و هزینههایشان توسط خود مؤسسه پرداخت میشود تا به اردوها بیایند، از نزدیک با اساتید در ارتباط باشند و آموزش ببینند. این واقعاً یک فرصت مناسب است و من فکر میکنم تا حالا چنین امکانی با این کیفیت و با چنین برنامهریزی دقیقی برای شاعران جوان فراهم نبوده است. شاعر زرنگ کسی است که بتواند از این موقعیت استفاده کند، نه این که خودش را مشغول حواشی کند و این فرصت را از دست بدهد. خدا را شکر در ده سالی که شهرستان ادب فعال است و من توفیق همراهی با این دوستان را دارم، شاهد سر برآوردن شاعران خیلی خوبی از بین دورههای آفتابگردانها بودهام که حالا خیلی از آنها کتابهای خودشان را هم چاپ کردهاند و آثار خیلی خوبی خلق کردهاند.
به عنوان کسی که در اردوهای شعر بانوان شهرستان ادب شرکت داشتهاید، به نظرتان تنوع جغرافیایی شاعران آفتابگردان چگونه بود است؟ آیا توجه به عدالت فرهنگی در رنگارنگی و تنوع جغرافیایی افرادی که عضو دوره آفتابگردانها هستند، دیده میشود؟ اصولا توجه به مسأله عدالت فرهنگی چقدر مهم است؟
مسأله بسیار مهمی است که در آن غفلت هم داشتهایم. همانطور که میدانیم در بعضی شهرها مثل تهران، قم، اصفهان یا شیراز امکانات فرهنگی و آموزشی در زمینه شعر زیاد است که اینها یک امتیاز برای شاعران جوان این شهرهاست، ولی خیلی از شاعران هم هستند که در شهرهای خودشان با مشکل مواجه هستند و به سختی از امکانات و خدمات آموزشی و فرهنگی برخوردار میشوند. من معمولاً در اولین جلسه نقد تلفنی قبل از اینکه به شعر بپردازیم، از شاعران درباره انجمنها و جلساتی که رفتهاند و آموزشهایی که دیدهاند میپرسم و متوجه میشوم که خیلی از کسانی که در شهرهای بزرگ نیستند، اصلا آموزشهای کافی ندیدهاند و به جلسات شعر و نقد شعر دسترسی نداشتهاند. بعضی از این شاعران به من میگویند ما در شهرمان هیچ انجمن شعری نداریم و هیچوقت در جلسه شعری شرکت نکردهایم. بعضی از آنها میگویند ما پیش از این اصلاً نمیدانستیم نقد شعر چه چیزی است؟ یا مثلاً شعر خوب چگونه شعری است؟ در بعضی شهرهایی که انجمن شعر وجود داشته است هم متأسفانه آن جلسه آنچنان مناسب و خوب و سالم نبوده است. بعضی از جلسات شعر متأسفانه آفاتی دارند که به همین دلیل نمیتوانیم حضور در آن جلسات را به شاعران جوان توصیه کنیم. جو ناسالم و روشنفکری بعضی از این جلسات شعر شاعران جوان را به سمتی میبرند آن شاعر را به استفاده از کلمات رکیک در شعر تشویق میکند یا اندیشههایی در شعر شاعران جوان راه مییابد که آدم خجالت میکشد آنها را بیان کند. ما میدانیم که فضای شعر یک فضای مقدسی است و هر واژهای امکان ورود به دنیای شعر را ندارد و نباید داشته باشد. شعر از آن جهت که به عالم قدسی و عالم الوهیت راه دارد، هر چقدر که شاعر پاکتر باشد برای شعرش بهتر است. بسیاری از این جلسات سالم نیستند و تشخیص این برای شاعران جوانی که تجربه ندارند کار آسانی نیست. به همین دلیل با حضور در این جلسات اندیشهها و کلماتی به شعر شاعران جوان اضافه میشود که شعر آنها را به بیراهه میکشاند. فضایی که شهرستان ادب فراهم کرده این مشکلات را ندارد و شاعر مسیر سالم و خوبی طی میکند؛ خصوصا به این دلیل که کلاسهای شهرستان ادب متنوع است و فقط روی آموزش فنی شعر تمرکز ندارد، بلکه کلاسهای خوبی در موضوع خداشناسی و مسائل عرفانی و اخلاقی و... هم برگزار میکند که مباحث آن بسیار قابل استفاده است. البته انتخاب اینکه شاعر دوست دارد شعر مذهبی بنویسد یا عاشقانه و یا دیگر موضوعات به دست خود شاعر است. نمیشود برای این مسائل خط و مرز تعیین کرد، ولی وقتی تو متون بزرگان را بشناسی و با اندیشههای مختلف عرفانی، دینی، روشنفکری و اخلاقی آشنا بشوی میتوانی به صورت آزادانه شروع به نوشتن کنی و از بسیاری از آفات شعر دور بمانی. آشنایی با مسائل فنی شعر کار سختی نیست و با خواندن تعدادی کتاب و نقد و... به آنها تسلط پیدا میکنی، ولی دست یافتن به خود شعر کار دیگری است. به نظر من گذشتن از پوسته شعر و رسیدن به هسته شعر مهمترین مسأله است. تسلط به وزن و زبان و خیال و ... باید به ما کمک کند تا به یک معنا و اندیشهای برسیم. مهم آموزش اندیشیدن است و این که یاد بگیریم متفاوت از دیگران دنیا را ببینیم. این است که کمک میکند شعر شما تحول پیدا کند. پوسته شعر باید در خدمت محتوا و هسته شعر باشد. در کارگاهها و جلسات شعر شهرستان ادب کلاسهای آموزشی خوبی برای شکلدهی جهانبینی شاعر صورت میگیرد که برای شاعران بسیار خوب و لازم و موثر است.
برای دهه دوم فعالیت شهرستان، به خصوص حوزه شعر بانوان، چه پیشنهاداتی دارید؟ فکر میکنید چه کارهای دیگری میتوان برای پیشرفت شعر بانوان کشورمان انجام داد؟
البته من مرزبندی بین شعر بانوان و شعر آقایان ندارم. درست است که دو تا جنس مخالف هستند ولی هر دو در کنار هم زندگی میکنند و با همدیگر تعامل دارند. خود من هم در فعالیتهای آموزشی که شهرستان ادب برای خانمها و آقایان داشته است، تفاوت و تبعیضی احساس نکردهام. اینطور نبوده که بعضی برنامهها یا خدمات برای یک کدام از اینها بیشتر یا کمتر بوده باشد. معمولا تعادلی در این خدمات برقرار است و خود من هم به تفاوت خاصی برخورد نکردهام. مثلا هربار که کتاب یا شعری جهت نقد و بررسی برای من ارسال کردهاند تعداد آثار خانمها و آقایان پایاپای و مساوی بوده است. ولی چیزی که به نظر من خوب است بیشتر رعایت شود استفاده بیشتر از اساتید و شاعران خانم برای کلاسهای آموزشی است. در اردوهای شهرستان ادب از اساتید خانم کمتر استفاده میشود که به نظرم میتوان از پتانسیلها و ظرفیتهای این حوزه بیشتر استفاده کرد. اکثر قریب به اتفاق کلاسها با حضور اساتید آقا برگزار میشود، در صورتی که اساتید خانم خوبی هم داریم که اگر از آنها استفاده شود میتواند برای دختران جوان و نوجوان شاعر محل ایجاد انگیزه و روحیه باشد. مثلا فلان استاد خانم میتواند برای شاعران جوان نمادی از آینده خودشان باشد. ما بین خانمها شاعران و اساتید دانشگاهی خوبی داریم که مرتبه علمی بالایی دارند و میتوانند در اردوهای شهرستان ادب حضور پیدا کنند و سخنرانی کنند. این میتواند برای شاعران نوجوان و جوان امیدآفرین باشد و به آنها کمک کند. به غیر از همین مسأله همه چیز در خدمات آموزشی برای خانم و آقایان به صورت پایاپای بوده و نمیتوان به نکته خاصی اشاره کرد. به همین دلیل امیدوارم شهرستان ادب همین مسیر را با دقت بیشتر ادامه دهد و موفق باشد.
ممنون میشوم اگر نکتهی دیگری هست بفرمایید.
خیلی از دوستان گاهی بیان میکنند محدودیت سنی که شهرستان ادب برای حضور در اردوها گذاشته است، باید تغییراتی پیدا کند. شاعرانی هستند که سنشان بالاتر از محدوده تعیین شده شهرستان ادب است و از حضور آنها در اردوها جلوگیری میشود. خیلی از این بچهها در شهرستانهای دورافتادهای بودهاند و امکاناتی برای استفاده و آموزش نداشتهاند. ضمن اینکه به خاطر حضور در روستا یا مناطق محروم تا سنین بالا سرگرم کار و زندگی بودهاند و حالا که میخواهند به علایقشان برسند، با محدودیت سنی مواجه میشوند. من فکر میکنم شهرستان ادب میتواند برای چنین افرادی محدودیت خودش را بردارد و به آموزش و رشد این افراد هم کمک کند.